عکس: ویستا
الهام رستمی – مددکار اجتماعی
معمولا هر واژه ای در ذهن انسان یادآور مفاهیمی است که با آنها مواجه شده است. شنیدن نام مدرسه ممکن است ما را به یاد تخته سیاه، نیمکتهای چوبی و معلمان و شنیدن کلمه بیماری ما را به یاد دارو، بیمارستان یا پزشک بیندازد.
واژههای کودک و نوجوان هم ممکن است ما را به یاد ویژگیهای خاص انسانها در این سن و سال بیندازد. شیطنتها، شادیها، گریهها و لجبازیهایشان. اما شاید کمتر کسی با شنیدن نام کودک و نوجوان به یاد کودکان و نوجوانانی بیفتد که در حال حاضر در کانونهای اصلاح و تربیت به سر میبرند یا با ورود به سن قانونی، پا به زندان بزرگسالان گذاشتهاند یا حتی در انتظار اجرای حکم اعدام هستند… آری همه ما دوران کودکی و نوجوانی خود را به خاطر داریم. تصور اینکه دوران کودکی با تمام شیرینی و لذتهای خود، در محیطی مانند زندان گذرانده شود، مساله ای دردناک و به مراتب تامل برانگیز است. چه عواملی باعث میشوند کودکان و نوجوانان مرتکب جرایمی شوند که سرنوشتی این چنین تلخ برایشان رقم بخورد؟
دانشمندان بنا به نظریات علمی گوناگون، عوامل ژنتیکی و محیطی را به میزان متفاوتی در تربیت و شکلگیری شخصیت انسانها موثر میدانند. اما امروزه دانشمندان معتقدند محیط نقش بارزتری در سیر تربیت فرزندان به عهده دارد.
محیط در واقع همان جو حاکم بر خانواده ای است که کودک درآن متولد شده و رشد مییابد.
اصول تربیتی والدین، ارزشها و هنجارهایی که کودک میکوشد به آنها دست یابد، مکان زندگی خانواده و… اگر پای صحبت اکثر کودکانی که مرتکب جرم میشوند بنشینید، متوجه خواهید شد این کودکان معمولا در خانوادههایی بزرگ شدهاند که درگیر مسائلی چون اعتیاد، قاچاق مواد مخدر، دزدی، روابط نامشروع و… هستند. پدر و مادرشان از هم جدا شدهاند یا دچار طلاق عاطفی هستند و بنا به ضروریات در کنار هم زندگی میکنند. در چنین خانوادههایی دعوا، زورگیری، فروش مواد مخدر، استعمال الکل و دخانیات اگر یک ارزش نباشد، باعث تعجب هم نخواهد بود. نظارت والدین روی فرزندان ضعیف است و گاهی این والدین هستند که فرزندانشان را وادار به انجام چنین اعمالی میکنند. مسلما داشتن بهداشت روانی و پیروی از هنجارهای اجتماعی برای فرزندی که در چنین خانوادهیی متولد میشود بسیار دشوار و در مواردی غیرممکن است چرا که خانواده نخستین جامعهیی است که فرد با آن مواجه است. در این مورد گروه دوستان هم مزید بر علت هستند. این کودکان و نوجوانان معمولا با کسانی دوست میشوند که اختلاف سنی زیادی با آنها دارند و مرتکب جرایم بسیاری میشوند و حتی ارتکاب جرم در چنین گروههایی یک ارزش و شرط عضویت در گروه محسوب میشود. اما این عوامل همه جوانب را در بر نمیگیرند. گاهی کودکان و نوجوانان از خانوادههای عادی یا مرفه جامعه، صرفا به خاطر پیدا کردن جایگاه در گروه دوستان و نمایش قدرت، بدون آنکه از عواقب کار خود اطلاعی داشته باشند، درگیر مسائلی چون اعتیاد، دعوا و مجادلههای گوناگون میشوند و با یک حادثه برچسب دزد، معتاد و حتی قاتل میخورند. نکتهیی که باید در خصوص این کودکان و نوجوانان به خاطر داشت این است که آنها مقصران اصلی اعمال خود نیستند. شاید اگر محیط خانواده، محل زندگی و گروه دوستان آنها با جرایم گوناگون آمیخته نبود، یا والدین نظارت بیشتری بر دوستان فرزندان خود داشتند، ارزشها و عقاید و هنجارهای اجتماعی را برای فرزندانشان تعریف میکردند، این کودکان و نوجوانان مانند سایر هم سن و سالان خود زندگی سالم و بدون دغدغه داشتند. این نکته توجه قانونگذاران را نیز به خود جلب کرده است. حقوقدانان مجلس شورای اسلامی با تایید شورای نگهبان اصلاحاتی را بر قانون مجازاتهای کودکان و نوجوانان زیر ۱۸ سال وارد کردهاند که براساس این مصوبه، اطفال مبرا از مسئولیت کیفری هستند و مجازاتهای تعزیری برای افراد زیر ۱۸ سال متفاوت است. همچنین افراد زیر ۱۸ سال به زندان محکوم نمیشوند اما برای تربیت به مراکز تربیتی همچون کانون اصلاح و تربیت منتقل میشوند و چنانچه والدین صلاحیت نگهداری او را نداشته باشند، این گونه اطفال برای تربیت به شخص حقیقی یا حقوقی صالحی سپرده میشوند. تمامی این مطالب گویای این امر است که کودکان و نوجوانان زیر ۱۸ سال، تحت تاثیر عوامل خانوادگی و محیط نامناسب خود، مرتکب بسیاری از جرایم شدهاند و شاید بتوان همین عوامل را اصلیترین عامل در انجام این جرایم توسط این کودکان و نوجوانان دانست.نکته ای که شاید در لابهلای هیچ کتاب قانونی به صراحت به آن اشاره نشده باشد، اما وجدان انسانی بهتر از هر چیزی قادر به درک آن خواهد بود. به امید روزی که هیچ کودک و نوجوانی در محیطی ناسالم تربیت نشود.
۲۰ اسفند ۱۳۹۲
منبع: http://www.etemaad.ir/Released/92-12-20/93.htm