دکتر مهدی آقازمانی- جامعه شناس
خانه امن: اگرچه در تایید تعاملات سالم جنسی و نیاز انسان به بر طرف کردن این غریضه خدا دادی نیازی به دلیل نیست، اما همواره انسان به مانند دیگر مناسبات اجتماعی خود در این موضوع نیز دچار روندی افراطی شده است. برخی سوء رفتارها در این خصوص به اندازه تمدن انسان سابقه دارد و بدیهی است تلاش انسان در قالب جوامع اهل اندیشه برای جلوگیری از شیوع و پیامدهای چنین رفتارهای غیر متعارفی همواره در راستای احیای حرمتها، اخلاق و برقراری مناسبات سالم زندگی اجتماعی و عاطفی مورد ستایش بوده است.
در همین راستا یکی از شایع ترین نمونههای بارز تغییر الگوی مناسبات جنسی اجتماعی در ایران تجاوز جنسی مردان به پسران خرد سال بوده که از قدمتی طولانی برخوردار است. اگرچه برای درک تاثیر منفی چنین رفتاری بر قربانی، باید بیش از پیش در درک دردهای ناشی از چنین عملی بر جسم و روح قربانی کوشید، اما شرایط ویژه ایرانیان در اعصار گذشته تا به امروز بر هر محققی معلوم میکند که ریشههای برقراری ارتباط جنسی با پسران در ایران، در الگوریتمی متمایز از سایر فرهنگها به ویژه فرهنگ غربی شکل گرفته و شاید به همین دلیل نیز نسخههایی که به استناد دستاوردهای روانشناسی منبعث از فرهنگ غرب برای مقابله با آن پیچیده میشود در بسیاری از موارد ناکارآمد جلوه کرده است.
در ابتدا باید دید برقراری ارتباط جنسی مرد با مرد در فرهنگ ایران چگونه تعریف شده است. از آنجا که اکثریت جامعه ایران را قشر سنتی مسلمان تشکیل میدهند میتوان دریافت که تعریف شریعت از این موضوع پایه کلیه فرهنگسازیهای آشکار و البته قوانین مدنی در طول بیش از هزار سال گذشته در خصوص چنین موضوعی است. شریعت اسلام چنین ارتباطی را زیر اسم لواط که برگرفته از کردار قوم لوط است تعرف می کند و آنرا از گناهان کبیره بر میشمرد. نص صریح قانون مجازات اسلامی همجنسگرایی را جرم محسوب کرده و برای آن قوانین جزایی سنگینی تعریف کرده است.
در خصوص لواط، به معنای انجام آمیزش جنسی بین دو مرد، در حضور چهار شاهد عادل و یا چهار مرتبه اقرار از سوی کسانی که لواط کردهاند در دادگاه، بنا بر فقه امامیه که مبنای قانون مجازات در جمهوری اسلامی را تشکیل میدهند حکم اعدام برای هر دو طرف صادر می شود. تفخیذ نیز مجازات حدی صد ضربه شلاق و در صورت سه بار تکرار در مرتبه چهارم مجازات اعدام دارد. اما نکته اینجاست که در این قانون و مبنای تئوری پایه آن هیچ اشارهای به سن فاعل و مفعول عمل نمیشود و کلیت امر مزموم شمرده شد و نفی میگردد. چنین قانونی و اشاره به آن نشانگر آن است که این فعل در گذشته رواج داشته است و بر اساس وجود آن و زیانهایی که به همراه داشته در قالب قواعد مدنی شریعت آمده است. پس اگر اسلام را منبعث از قواعد زیست اجتماعی و در راستای اصلاح آن در جامعه اقوام عرب تبار حجار در ۱۴۰۰ سال قبل بدانیم باید اذعان کنیم مردمی که فرزندان دختر خود را زنده به گور میکردند، ارتباط جنسی با مردان را در موارد کثیری جایگزین آن قرار داده بودند. البته این ادعا نیازمند تحقیق بیشتر و جامع تر است.
در ایران اما نگاه به رابطه جنسی با پسران چگونه بوده است؟ آیا ایرانیان چنین ارتباطی را روا میدانستهاند؟ در این خصوص گفتاوردهای ضد و نقیض بسیاری وجود دارد که تامل بر آنها لازم به نظر می رسد اما تایید آنها و یا حتی برخی از آنها دشوار مینماید. اما آنچه به روایت قابل استناد به واسطه ادبیات متقدمین قابل اشارهاست اینکه شاهدبازی و یا همنشینی با مغ بچهگان در فرهنگ عامه ایرانی رایج بودهاست. در توصیف این دو مقوله که در اشعار شاعران نامداری چون حافظ، مولانا و دیگر متقدمین ادب پارسی به کرات به آنها بر میخوریم، مفسرین کوشیدهاند تا آنجا که ممکن است با تعاریف عرفانی سیمایی غیر زمینی و استفادهای استعارهگون از چنین لغاتی به دست دهند. همانطور که واژگانی چون می، میخانه، بت و صنم نیز در تعبیر مفسیرین صوفی به گونهای دیگر و با معانی غیر مصطلح تعبیر شدهاند.
اما به عنوان یک جامعه شناس که در حوزه مبانی گفتار غالب اجتماعی جوامع انسانی فعالیت کردهاست، باید ذکر این قاعده مهم را در بازشناسی گفتمان اجتماعی یادآورشوم که، عموما” بخش عمدهای از واژگان مصرفی نویسندگان و ادبیات هرجامعهای از زبان رایج همان جامعه استخراج میشود وآنها با اشاره به آنچه در پیرامونشان وجود دارد آثار خود را چه در قالب قصه و شعر و چه در سایر قالبهای ادبی به زیور نگارش آراسته میکنند. همانگونه که من یا شما درباره واژهای مانند «خودرو» مقصود معینی به مفهوم اتومبیل داریم-اگرچه ممکن است آیندگانی بیایند و در تعبیری فلسفی، این واژه را عزمی برای رفتن خود خواسته معنا کنند- اعتقاد من بر این است که حافظ نیز شاهد(با بار جنسی مذکر) و مغ بچه را با معنایی که در ادبیات عصر خود رایج بوده است معنی میکند.
از سوی دیگر داستانی مانند محمود و ایاز که از عشق بازی سلطان ترک با مغ بچهاش (ایاز) خبر می دهد نشانگر رواج وجود ارتباط جنسی با پسرکان نا بالغ و یا نو بالغ در قرن های پیش است و وقتی بهتر با این موضوع مواجه میشویم که با مرور تاریخ معاصر درمییابیم تا عصر ناصری نیز این ارتباط به صورت کاملا مشهود وجود داشته است و سلطان صاحب قران، ملیجکی داشته است که از وظایف تعریف شده او مقاربت جنسی با شاه بوده است.
اگرچه پر واضح است که بسیاری از محققان سعی در نادیده انگاشتن این واقعیات دارند، اما بیتردید در بخشهای گستردهای از تاریخ و جامعه ایران میتوان نشانههایی یافت که مردان در دورانی متمادی زنان را شایسته عشق ورزی نمیدانسته و آنها را در اندازه ماشینهای تولید مثل و زاییدن تنزل دادهاند و تصور من آن است که معاشقه و لذت جنسی را در ارتباط جنسی با پسر بچههای عموما” نابالغ میجستهاند. توصیفاتی که از مغ بچهها وجود دارد نشانههای روشنی از کودکان نابالغ (پسران بین ۸ تا ۱۳ ساله) را به دست می دهد که به عنوان خدمتکار جنسی مورد استفاده قرار میگرفتند. اگرچه این امر در تعارض کامل با قوانین شریعت بوده است که لواط را جرم و گناه کبیره تلقی کرده است، خود این تضاد موجب شده است که موضوع تجاوز جنسی به پسران در تاریخ ایران به گونهای دردآور در پرده پوشی کامل قرار گرفته و به تابویی تبدیل گردد که گویی صحبت از آنمنافی اخلاق و پیشینه غرور آفرین ملی است!
از سوی دیگر قوانین سخت گیرانه شریعت و عرف جامعه به شدت سنتی ایران چه از قبل و چه از منظر این نوشتار به ویژه در یک صد سال گذشته که ارتباط جنسی بین زن و مرد را به حدود ازدواج محدود میکند و هیچ راه فراری از آن را باز نمی گذارد به شدت دامن زننده به برقراری ارتباط جنسی با پسران و به عبارت شایعتر تجاوز جنسی مردان به پسران است. با رشد جمعیت و گسترش مناسبات اجتماعی در طول یک صد سال گذشته، طبیعی است که این امر نیز(یعنی نیازهای جنسی برای افراد خارج از رابطه ازدواج) به مثابه سایر نیازها اعم از خوراک، پوشاک، مسکن و… با نوعی افزایش چشم گیر تقاضا بر عرضه مواجه میشود که به تبع خود پیامدهای گوناگونی را به بار میآورد و رواج گرایش به سوء استفاده از کودکان با جنسیت مذکر هم، یکی از پیامدهای ناگوار عدم تناسب رشد جامعه و توسعه نیافتگی زیر ساختهای انسانی است.
از همین جاست که خط مرزی بسیار روشنی در تجاوز جنسی به پسران، کودک و نوجوان، و نیز شیوع مناسبات جنسی بین خود همین پسران ، خصوصا” در گروههای سنی نزدیک به عنوان نوعی بده بستان جنسی( کاملا” متفاوت با همجنس گرایی) قابل رویت است ، در میان جامعه ایرانی و ساختار جامعه غربی خود نمایی میکند.
برای درک درست تر امر کافی است ابتدا تعریف علمی هم جنسگرا را بدور از تعصبات عرفی ویا دینی مرور کنیم:
هم جنسگرا به افرادی گفته میشود که ترجیح میدهند مدّتی طولانی به فعالیت جنسی با افراد همجنس خود بپردازند. در سالهای اخیر، برای توصیف سبک زندگی همجنسگرایانه از اصطلاح «همجنسخواه» استفاده شدهاست، زیرا باور بر این است که این اصطلاح نسبت به اصطلاح همجنسگرا بار منفی کمتری دارد. آکادمی خانواده پزشکان آمریکا در مقالهای تحت عنوان همجنسگرایی نوجوانی در سال ۲۰۰۳ نوشت ابتدا کارشناسان به این نتیجه رسیدند که گسترش هم جنسگرایی به خاطر اختلالات رشدی است اما اخیرا” برخی پژوهشها توضیح میدهد که توسعه هم جنسگرایی مربوط به ترشح غدد عصبی است. بسیاری از کارشناسان بر این باورند که گرایش جنس چه دگرجنسگرا یا هم جنسگرا، در نتیجه تداخل پیچیده بین تأثیرات آناتومیک و هورمونی در طول رشد جنین است. زنانی که دختر حامله هستند و دوره بارداری دیاتیلاستیل بسترول مصرف کنند احتمال بیشتری وجود دارد که دخترانشان هم جنسگرا شوند. همچنین اگر زنانی که پسر حامله هستند در سه ماهه اول بارداری (و در بعضی از تحقیقات ماه پنجم بارداری) استرس را تحمل کنند احتمال هم جنسگرا شدن فرزندانشان بیشتر میشود.
اما در ایران با آنکه نمیشود نتیجه این تحقیقات را از دیده دور داشت اما تجربه رابطه جنسی با یک هم جنس به طور عمومی برخواسته از رسمیت هم جنسگرایی در ذهن طرفین همجنس رابطه نیست (با اینکه باید حقوق هم جنسگرایان با تعریف علمی آن در ایران را محترم دانست و این نوشته به معنی نفی وجود آنان نیست) بلکه نشانگر تمایل آنان به ارضای جنسی است که از طریق سادهترین روش دسترسی به غیر از خود ارضایی میسر میشود.
برای درک بهتر این موضوع باید در نظر داشت که کلیه ارتباطهای اجتماعی بویژه در کودکان و نوجوانان بین سنین ۹ تا ۱۸ سالگی به صورت کاملا” خط کشی شدهای متضمن جدایی جنسیتی است. از محیط مدرسه و تحصیل گرفته تا بازی و تفریح و حتی دوستیهای پر رنگ و کم رنگ که عموم خانوادهها تصور میکنند اگر فرزند آنها با دوستانی از جنس خود (مذکر برای مذکر و مونث برای مونث) در ارتباط باشند خطر کمتری آنها را تهدید میکند.
از سوی دیگر به شکل کاملا” رایجی تا کمتر از ۱۰ سال گذشته توجه به امنیت جنسی پسر بچهها موضوعی کم اهمیت تر از توجه به امنیت جنسی دختران تلقی میشد و هنوز هم در اکثریت جامعه به استثنای خانوادههایی که با کسب آگاهی میزان دقت خود را بیشتر کردهاند، میتوان شاهد آن بود. به گونه ای که والدین اگر قرار بود پسر آنها شب را در خانه دوستش سپری کند حساسیت کمتری داشتند تا اینکه دخترشان به چنین کاری مبادرت ورزد.
به این ترتیب میتوان دید که برای مردان و به عبارت بهتر مردان جوان (از آغاز سنین بلوغ جنسی در قبل از ۱۵سالگی تا حدود بلوغ اجتماعی در بعد از۲۰سالگی) که نخست- از رابطه جنسی متعارف به دلیل عدم ازدواج بیبهره اند و جامعه نیز راه دیگری برای آنها باز نگذاشته است، دوم- در برقراری هرگونه ارتباط با جنس مخالف به چالشهای متعدد مذهبی، قانونی، عرفی و خانوادگی مواجهاند، سوم-گرایش و البته نیاز تازه در خود یافتهآنها به ارضای جنسی، شدید و همراه با بیتجربگی است، دستیابی به یک پسر بچه میتواند کاری سادهتر باشد ویا برقراری ارتباط منجر به ارضای جنسی با کارکرد دو طرفه برای آنها کاری سهلتر قلمداد شود.
حال باید این امکان را نیز در نظر گرفت که احتمال مورد سوء استفاده قرار گرفتن همین مردان در دورههای سنی پائین تر به وسیله دیگران هم به صورت ضریبهای معنا دار قابل ره گیریهای آماری است که البته شخصا” درخصوص آن مقایسه آماری اطلاعی ندارم.
با این احتساب آنچه در نهایت میتوان نتیجه گرفت اینست که بخش عمدهای از تجاوز جنسی به پسران در ایران نه برآمده از گرایشات هم جنسگرایانه، بلکه برخواسته از نیاز فطری نوجوانان به ارضای جنسی است که به دلیل محدودیتهای شرح داده شده در سیمای یک رابطه هم جنسگرایانه نمود پیدا میکند.
باز شناسی صحیح این نکته نخست در مقابله با آن به عنوان یک پدیده مزموم اجتماعی(کودک آزاری)، سپس در شناخت درست و بهتری از جامعه هم جنسگرایان ایران و نیز تفکیک افراد بیمار دچار تمایلات کودک آزاری از جوانان محروم ، از حداقل آزادیهای اجتماعی شایان توجه است.
ایکس said on فروردین ۱, ۱۳۹۳
با تشکر از مقاله بسیار جالب شما هرچند ناچار بودید ملاحظه کنید تا از مذهب انتقادی نکنید. در فضای اینترنت به فارسی اگر عبارت بی ال که خیل یرایج شده جست و جو کنید به مباحث و وبلاگ های جالبی میرسید یا در فیسبووک سرج کنید بیال- بی ال خاکستری و ….
Mojtaba ( Arjomandi) said on فروردین ۷, ۱۳۹۳
متاسفانه به کودکان و نوجوانان زیر ۱۸ سال پس توسط مردها و اندکی توسط زنها و والدین و اقوام مربروطه مورد تجاوز قرار می گیرند در پسرها می تواند منجر به کاهش بینایی اختلالات عصبی دردهخ های شدید گوارشی و بیماری های متنوع فونی دچار می شود این تحریکات طبق مقالات با تحریک ناحیه ناف و اطراف ان و اتقال اب از دهان یک مرد یا یک پسر مبتلا به بیماری تجاوزگری به پسر یالم انتقال می یابد پسر سالم متوجه خواهد شد که رنگ پوستش دیره تر می گردد سریعتر عصبی می شود بسیار مضطرب است دچار افسردگی روحی زیادی می شود کلیه های فرد دچار اسیب می شوند و بعد از این فرد باید زیر نظر متخصصص مغز و اعصاب و اعصاب و روان باشد تا به بیماری های شدیدتری مبتلا نشود فرد تمایلی به مصرف غذا ندارد دائم میترسد سرعت رشد موهای سر کاهش می یابدو بدن با لرزش های خصوصی روبرو می گردد و برای جلوگیری از خطرات بد ان باید در دوره ابتدایی به صورت فیلم اموزشی و کتابچه در اختیار دانش اموزان قرار گیرد
دستانتان را می بوسم
مجتبی
iranma4@gmail.com
تجاوز به کودکان همان قتل است
Mojtaba ( Arjomandi) said on فروردین ۷, ۱۳۹۳
ابتدا با تشکر از سایت خوب شما حتی در مدارس دانش اموزان سال سوم دبیرستان با دانش اموزان اول دبیرستان چنین کاری را انجام می دادند در حدود ۱۳ سال بیش به پسربچه کلاس پنجم ابتدایی تجاوز شده بود و در خانه پدرش با او چنین می کرد و در مدرسه بیشتر او را اذیت می کردند به من می گفت حافظه ام را دارم از دست می دهم از دردهای گوارشی خوابم نمی برد هیچ کس دیگر من را در اغوش نمی گیرد و می گفت من دارم میمیرم هر روز گریه می کرد مدیر مدرسه به او گفت خوشحال باش مرد شدی بزرگ شدی چیزی نیست تا انقدر درد عصبی روی پر بچه تاثیر گذاشت خودش را با یک بشکه بیست لیتری نفت سوزاند و ماجرا را یک خودکشی ساده بیان کردند اما برادر بزرگشان برای من نمام موضوع را کامل گفته بود اموزش و پرورش و صدا و سیما مقصر هستند که برای بچه ها تعریف نکرده اند تجاوز جنسی چیست چگون انجام می شود و چه خطراتی داد و در موقع خط چه باید کرد و اگر دچار این بیماری کشنده شدید چه باید کرد در هر سال هزاران پسر زیر نوزده سال توانایی روحی فکری و جسمی خود را تحت تجاوزهای بیرحمانه از دست می هند امیدورام اقدام جدی صورت گید و همه خانواده ها و مهمتذ بهزیستی هوشیار باشد برای انان که پدر و مادر سالمی ندارند بیشتر فکر کنند
استاد بزرگوارم دستانتان را می بوسم و خوشحال می شوم با شما همکاری کنم
مجتبی
iranma4@gmail.com
Mojtaba ( Arjomandi) said on فروردین ۷, ۱۳۹۳
خواهشا استاد بزرگوارم ار مسئولین بخواهید بعنوان کتابچه و فیلم اموزش و همرا به استاد در تمام مدارس ابتدای و راهنمایی و دبیرستان ها و سربازخانه ها و دانشگاه ها ارائه شوند چرا که شناخت مهمترین عامل است الکل همه جا هست کارد هستند فرهنگ بکارگیری مهم است و مکان هایی در تمام شهرها برای بیماران جنسی و مکان هایی برای شیاطین جنسی ساخته شود و اجازه ندهند شیاطین جنسی فرزندار شوند یا ازدواج کنند چرا که ازدواج انها موجب تخریب جامعه است و از تمامی مادرها بخواهیم که همراه فرزندانشان به مدرسه بروند و با انان باز گردند و مسائل اتفاق افتاده در مدرسه را کامل شرح دهند به طور دوستانه باید انجام شود دو سال پیش مادرم معلم کلاس سوم ابتدایی بود که یکی از دانش اموزها به دوست دیگرش تریاک می دهد که والدین فرد متوجه شده و فرزند را بستری کردند پس باید مراقبت و یژه ای وجود داست به طوری که ایجاد احساس ترس در فرزندان بروز نکند
دستانتان را می بوسم
مجتبی
iranma4@gmail.com