Photo: re_bekka//depositphotos.com
فصل دشوار زندگی برای برخی زنان کُرد
ماهرخ غلامحسینپور
نویسنده این مطلب، اخبار مرتبط با زنان مناطق کردنشین را از طریق صفحه فیسبوک پروین ذبیحی، فعال و کنشگر حقوق زنان در سنندج پی میگیرد. او منبع موثقی است که به عنوان یک تلاشگر محلی، سالهاست به شکل میدانی این اخبار را دنبال میکند.
هفتهای به پایان نمیرسد که خبر قتل، خودکشی، خودسوزی یا خشونت خانگی علیه یک زن در صفحه فیسبوک پروین ذبیحی منتشر نشود.
یکی از خبرهای این صفحه به روز چهاردهم تیر ماه برمیگردد: قتل «مریم خدریان»، ۵۰ ساله، توسط شوهرش با هویت «کریم عبدهزاده»، ۵۵ ساله. مرگی که به علت «مشکلات خانوادگی» رقم خورده است.
وبسایت «هه نگاو» که اخبار محلی و حقوق بشری را پوشش میدهد درباره این حادثه نوشته است که کریم عبدهزاده، همسرش را به این دلیل کشته که حاضر به فروش خانه مشترکشان برای دادن قرضهای شوهرش نشده است.
ماجراهای خشونت خانگی و قتلهای خاموشی که به اشکال مختلف بر آنها سرپوش گذاشته شده یا مورد بیمهری افکار عمومی و فعالان مدنی مرکزنشین قرار گرفته، این روزها چنان بالا گرفتهاند که فعالان مدنی برابریخواه محلی که ضرورت اطلاعرسانی درباره این اخبار را بیش از سایرین حس میکنند، روز۱۶ اردیبهشت ماه قرار گذاشتند در قبرستان روستای کولان و حوالی مزار «نرمین وطنخواه»، دختر ۲۳ سالهای که در سکوت خبری به قتل رسید و مخفیانه به خاک سپرده شد، دور هم جمع شوند.
تجمع این کنشگران با حمله نیروهای امنیتی و بازداشت هفت نفر از حاضران در قبرستان روستای کولان، به قبرستان بهشت مصطفای مریوان کشیده شد.
کنشگران مدنی محلی میخواستند در مورد قتلهای ناموسی و خشونتهای بیرویه خانگی در مناطق مذکور اطلاعرسانی شود.
آنها با هم عهد بستند به این خشونتهای افسار گسیخته و کشتار خاموش و بیدلیل زنان در شهرهای کردنشین، اعتراض و درباره آنها اطلاعرسانی کنند و به شکل عملی و روستا به روستا، دست به روشنگری بزنند.
آنان در گردهمایی قبرستان بهشت مصطفی یک بیانیه هم نوشته و امضا کردند. این که «زنان ما، مادران و خواهران ما ، شرکای زندگی ما هستند و ارزش آزادی، عدالت و عشق به بهرهمندی کامل زنان از حقوق انسانی مشروع است.»
تنها یک هفته بعد از این گردهمایی در قبرستان اما «زینت کرمی»، زنی جوان از اهل کرمانشاه و مادر یک کودک خردسال، در غروب روز بیست و پنجم اردیبهشت ماه به دلیل اختلافات خانوادگی از طریق خوردن قرصهای متعدد به زندگیاش پایان داد.
خبر خودکشی این زن را چند سایت محلی در چند سطر، مختصر و کوتاه منتشر کردند اما یکی از دوستان زینت به خانه امن گفت او زنی با انرژی و عاشق زندگی بود و برای آینده زندگی فرزندش برنامههای زیادی داشت: «او که در یک خانواده متعصب بزرگ شده بود به چارچوب زندگی خانوادگی مقید بود اما تحت آزار و خشونت خانگی به زندگیاش پایان داد.»
دوستان محدود زینت میدانستند او در خانه تحت خشونت قرار دارد اما هیچکس تصورش را نمیکرد آن زن عاشق زندگی، یک روز تحملش را از دست بدهد.
خشونت و تبعیض، وصله عادی زندگی روزمره
«کالی دوراندیش»، دانشجوی کارشناسی ارشد مطالعات فرهنگی که کودکیاش را در مریوان و تحت همین فشارها گذرانده، به خانه امن میگوید: «زینت یک مورد معمولی است که ماجرایش نه خون دارد، نه آتش دارد و نه خودسوزی. او با کمهزینهترین شکل به پایان یک زندگی رسیده و لابد کسی هم ماجرا را شنیده و دو خطی در موردش نوشته و شما از طریق رسانه متوجه آن شدهاید.»
دوراندیش در ادامه میگوید: «در کردستان موضوع خشونت خانگی، خودکشی و ختنه دختران، قتل ناموسی، ممانعت از تحصیل و ازدواج کودکان به شکل سیستماتیک بخشی از زندگی روزمره است. حتی زنان و افراد تحصیل کرده که خودشان را منادی روزگار مدرن میدانند هم نسبت به غیر طبیعی بودن این خشونتها آگاه نیستند و آن را بخشی از زندگی روزمره و عادی مردم منطقه میدانند. وقتی به عنوان یک غریبه وارد آن فضا میشوی واکنش نشان میدهی اما به تدریج با دیدن سایه سنگینی که این جامعه را در خود بلعیده، تو هم به آن خو میکنی و حتی خودت هم تبدیل میشوی به بخشی از آن مکانیزم. سال گذشته با پرونده زنی مواجه شدم که در اعتراض به خشونت و سوء ظنهای مکرر همسرش، به شکلی وحشتناک خودش را با چاقو زده بود و مرده بود. این خودکشی چنان وحشتناک بود که نمیشد باور کرد یک انسان در حق خودش چنین کند.»
بیشتر بخوانید:
تعطیلات و افزایش ساعات کار خانگی
وقتی اختلال روحی به جنایت ختم میشود
وقتی خودکشی راه رهایی از خشونت خانگیست
خودکشی یک دختر ۱۷ ساله پیرانشهری اهل روستای پسوی با هویت «مرضیه بایزیدی»، خودکشی «شیوا شعبان»، ۱۶ ساله، اهل روستای تاژان دره اشنویه، خودکشی زن جوانی به نام «نازیلا اطمانی» از طریق خوردن مواد شوینده به علت فشارهای خانوادگی، خودکشی «مریم افراسیابی» ۵۵ ساله با خوردن قرص برنج که به شهادت کادر پزشکی بیمارستان ایلام، با آثار ضرب و جرح بسیار بر بدن و آثار مشت بر پای چشم راستش به این بیمارستان منتقل شده بود، خودکشی «کژال اشکوتی»، ساکن روستای قزلقوپی از طریق حلق آویز شدن به علت مشکلات خانوادگی، خودکشی «سارا زمانی دادانه»، ساکن محله غفور سنه که خودش را از طبقه سوم یک ساختمان به پایین پرتاب کرد، خودکشی نافرجام دو خواهر دانشجوی کرمانشاهی در خوابگاه دانشجویی که با اقدام فوری دوستانشان از مرگ قطعی نجات یافتند، حلقآویز شدن «ملیحه غفارزاده» ، زن ۳۵ ساله اهل اشنویه و خودسوزی زنی به نام «گل اندام»، از اهالی روستای گولگنی از توابع ارومیه، تنها آمار محدودی از خودکشیهای اتفاق افتاده در طول سه ماه گذشته در شهرهای کردنشین است.
کالی دوراندیش در واکنش به این خودکشیها معتقد است هیچ ارادهای برای آموزش خانواده و مبارزه با شیوه تعصبآمیز زندگی در این مناطق وجود ندارد: «آنها زن را ناموس همگانی فرض میکنند. یک زن تعداد زیادی قیم دارد و بنا به دلایل مذهبی، این شیوه نگاه قیم مآبانه مورد تشویق و ترغیب قرار میگیرد.»
دوراندیش میگوید حتی افراد طبقه تحصیل کرده هم تحت تاثیر فرهنگ و سنتهای غالب و زنستیز هستند. به باور او، زنها در این وادی مقصرند و گناهکار، حتی اگر جرمی مرتکب نشده باشند.
این دانشجوی کارشناسی ارشد مطالعات فرهنگی به مرگ زنی به نام «گلچهره» اشاره میکند که توسط همسر معلمش در «هژده دولان بانه» با روسری به قتل رسیده است: «توجه کنید آقای معلم از قبل یک قبر آماده کرده بود. مرتب و تمیز. بعد زنش را نیمه شب با روسری خفه کرده و او را آنجا زیر پل هژده دولان به خاک سپرده و رویش را بتون کاری کرده بود.»
سایت کردی «هه نگاو» درباره این ماجرا نیز نوشته و خبر داده است که در طول چهار ماه نخست سال دستکم ۱۰ زن در شهرهای دور و نزدیک کردستان به دست پدر، همسر یا برادرشان به قتل رسیدهاند.
مناطق کردنشین رتبه اول خودکشی زنان در ایران را دارا هستند. مرگ متداول آن حوالی، خالی کردن یک پیت بنزین یا نفت و به آتش کشیدن هستی خویش است. تا کنون ارادهای برای تحقیق در این مورد وجود نداشته تا معلوم شود چرا زنان آن منطقه از این شیوه دردناک برای مردن استقبال میکنند.
ایلام، «پایتخت خودکشی جهان»
سال گذشته «حمدالله بیگی»، نماینده مردم ایلام در شورای عالی استانها اعلام کرد که ایلام رتبه نخست خودکشی در دنیا را دارد.
پایگاه اطلاعرسانی حوزه هم در همین باب نوشته است که در ایلام ۷۰ درصد خودکشیها را زنان انجام میدهند.
اگر تاکنون عضو کانال تلگرام خانه امن نشدهاید، کلیک کنید.
کالی دوراندیش درباره مرگ مظلومانه زنان و به خاکسپاری مظلومانهترشان به خانه امن میگوید: «یکی از روستاییان کولان بعدها به من گفت هنگام خاکسپاری نرمین که هنوز هم قاتل یا قاتلانش دستگیر نشدهاند چند نفر مرد حضور داشتند. مادر پیرش و یک زن از اهالی خانواده هم یک گوشه دور ایستاده بودند و حتی بر پیکر دخترک مویه نمیکردند. مردها خشونت میکنند، میکشند و مظلومانه و بی صدا به خاک میسپارند. همین چندی پیش دو خواهر جوان به نام شایسته و اسرا در روستای نایسر حوالی شهر سنندج در یک غروب دلگیر اردیبهشت ماه توسط پدر و برادرشان به قتل رسیدند. یک دختر ۳۳ ساله و یک دختر ۲۲ ساله، آن هم با ضربات چاقو. میگفتند علت این خشم خانوادگی به خاطر جدایی شایسته از همسرش بوده. او گفته در خانه توسط شوهرش مورد خشونت قرار میگرفته. شایسته مادر دو کودک بوده اما حاضر نشده زندگی خانوادگیاش را ادامه بدهد. از آن جایی که خواهر کوچکتر هم با خواهر بزرگتر همدل بوده و او را تشویق میکرده که به زندگی خشونتبارش برنگردد، مورد خشم پدر و برادر واقع شده. پدرشان فتحالله و برادرشان عادل با همدستی هم با چاقو آنها را کارد آجین کرده و بعد از قتل هم خودشان را به نیروی انتظامی معرفی کردند. آنها تردید ندارند که هیچکس در خانواده جرات درخواست قصاص ندارد و وقتی از زندان رها شوند به عنوان قهرمانانی که از ناموسشان پاسداری کردهاند، مورد تشویق افکار عمومی قرار می گیرند.»
دردناک اینکه به نظر میرسد این قتلهای سلسلهوار دیگر مایه آزار افکار عمومی و حتی فعالان مرکزنشین نیست. کسی دیگر حوصله شماره کردن آمار قتلهای مکرر ناموسی در استانهای محروم کشور را ندارد.