Photo: doidam10/depositphotos.com
گزارش و بررسی یک پرونده (بخش دوم)
* اسفندیار کیانی
در بخش اول این نوشته، شرح مختصری از یک پروندهی خشونت خانگی در کشور ایرلند شمالی و چند و چون تعیین مجازات در این پرونده را مرور کردیم. خواندیم که نظر خشونتدیده در مرحله رسیدگی در دادسرا توسط دادستان در تغییر اتهام وارده و عنوان مجرمانه لحاظ نشده بود و دادستان با تخفیف اتهام، پرونده را به دادگاه و نزد قاضی فرستاده بود.
در ادامه، خشونتدیده پس از صدور رای دادگاه، اعتراض خود را با استناد به مواد متعددی از کنوانسیون اروپایی حقوق بشر، تسلیم مراجع داخلی و اروپایی کرد.
در این قسمت و قسمت بعد، به ماهیت اعتراض و مقایسهی این پرونده با پروندههای مشابه خشونت خانگی در اروپا میپردازیم تا سیاست تعیین مجازات در این پرونده با شفافیت بیشتری مورد ارزیابی قرار گیرد.
در اعتراض به رای صادر شده، خشونتدیده استدلال کرده بود که در فرایند دادرسی بسیاری از حقوق اساسی او ضایع شده است.
مثلاً دادستان با خشونتدیده در مورد کاهش درجهی اتهام مشورت نکرده بود و نظر خشونتدیده را در پرونده نیاورده بود. همینطور قاضی پرونده در رای خود به تلفنهای ضروری (به پلیس، اورژانس و …) و تصاویر جراحات وارده به عنوان دلیل (evidence) صحیح و قابل قبول استناد نکرده بود.[۱]
به کانال تلگرام خانه امن بپیوندید.
و بالاخره اینکه، دادخواه اعتراض کرده بود که خسارت او به نحو مقتضی طبق مادهی ۱۳ کنوانسیون، جبران نشده است.[۲]
درخواست اعتراض خشونتدیده اما از سوی نهاد تجدید نظر وارد دانسته نشد چرا که مواد استنادی کنوانسیون اروپایی حقوق بشر به نظر دادگاه نقض نشده بودند و در حال حاضر هم خطری (شرایط مستعدی برای بروز خشونت بین دو طرف) متوجه خشونتدیده نبود.
همینطور دادگاه استدلال کرده بود که اقدامات دادستان عمومی ایرلند، نظر به صرف نظر کردن شاکی از شکایتش، ناقض حقوق خشونتدیده بر دادرسی عادلانه نبوده است و اینکه قاضی دادگاه قانوناً میتوانسته ذیل عنوان مجرمانه مطروحه، اصلاً مجازت حبس صادر نکند و بنابراین مجازات صادره نوعا ملایم یا خفیف نبوده است.
همینطور قاضی در نظرش به فراهم بودن سایر روشهای جبران خسارت برای خشونتدیده، مثل فرمان سال ۱۹۹۸[۳] درباره خشونت خانگی در ایرلند شمالی، اشاره کرده بود.
در خصوص این رای اما چندین نکته دارای اهمیت است.
با پذیرش دستورالعمل اتحادیهی اروپا در خصوص حداقل هنجارههای راجع به خشونتدیده[۴] و با رسیدن تعداد امضا کنندگان کنوانسیون اروپایی جلوگیری و مقابله با خشونت علیه زنان و خشونت خانگی به ۲۳، فشار بر کشورهای اروپایی برای اتخاذ سیاستهای فعالانه در خصوص حقوق خشونتدیده بیش از پیش شده است.
از طرفی، حق خشونتدیده برای اعتراض به آرای ملی در دادگاه حقوق بشر اروپایی، پای حقوق «کامن لا» (نظامی مبتنی بر آرا و سابقه دادگاهها) را به رسیدگیهای کیفری اروپایی باز کرده است.
بنابراین برای فهم بهتر رای صادره در خصوص این پرونده باید به پیشینهی پروندههای مشابه نگاهی کرد تا میزان اعتبار رای دادگاه مشخص شود.
برای نمونه، دادگاه اروپایی عدالت (the European Court of Justice) در خصوص پروندهای که دادگاهی در اسپانیا به این مرجع فرستاده بود، در شرایطی مشابه پروندهی مذکور، حکم شدیدتری صادر کرده بود.
در پروندهی «اسپانیا در برابر سالمرون[۵]» دادگاه در حکم خود مقرر کرده بود هر دو طرف دعوا، با وجود خواست خشونتدیده، نباید با یکدیگر در تماس باشند.
طرفین پروندهی اخیر از دادگاه تجدیدنظر درخواست الغای مجازات ثانویهی عدم سکونت در منزل مشترک را کرده بودند و دادگاه اسپانیایی از دادگاه اروپایی عدالت سوال کرده بود که آیا این حکم نظر به قوانین جاری در اروپا،[۶] مورد ابرام دادگاه است یا دادگاه نظر دیگری دارد؟
در پاسخ، دادگاه استدلال کرده بود قوانین جاری منع ضمنیای بر اعمال تنبیهات ثانویه نیستند که بر اساس آن در پروندهی جاری، مرتکب خشونت و خشونتدیده، هر دو، «خلاف میل خشونتدیده»،[۷] میبایست جدای از هم زندگی کنند.
افزون بر این، خشونتدیده حقی در تعیین «شکل مجازات» ندارد.
بیشتر بخوانید:
حق سلامت کودکان: معیارها چگونه باید تعیین شوند؟
خشونت در حضور کودکان: جرمانگاری یا مداوا؟
در ادامه، دادگاه در رای خود آورده است: «دولتها در محافظت از خشونتدیده، باید هم منافع او و همینطور “دیگر منافع عام جامعه” را در نظر بگیرند.»
در سوی دیگر در پرونده مورد بحث، مجنیعلیه، یعنی زن خشونتدیده، در فرایند دادرسی و در مرحلهی تحقیقات دادسرایی و شروع تعقیب، به دلیل امتناع پیشینی از ادامهی شکایت، مشارکت داده نشده؛ اما دادستان، درجهی اتهام را پس از اطلاع از به جریان افتادن دوبارهی پروندهی شکایت خشونتدیده، تغییر داده و کماکان شاکی در این فرایند مشارکت داده نشده و مجازاتی که در نتیجهی اتهام و به شرط اثبات در رای دادگاه منعکس میشود، میتواند حسب مورد، به طور چشمگیری با اتهام دیگر تفاوت کند.
به علاوه، به استناد بخش ۱۸ قانون کیفری بریتانیا درباره جرایم علیه اشخاص، یعنی جرم مورد تعقیب توسط دادستانی (هر چند خفیفتر از قسمت ۲۰ همین قانون است)، ممکن بود مرتکب برای مدت «هفت سال» محکوم به حبس شود (سقف مجازات).
به علاوه، در نقد نظر دادگاه باید گفت در پروندههای خشونت خانگی، بنا بر دلایل متنوعی مثل دلایل روانی، عاطفی، نبود اطمینان به فرایند و ساز و کارهای دادرسی و …[۸]، بسیاری از شاکیان علیرغم وجود خطر، از ادامهی شکایتشان صرف نظر میکنند.
مثلاً در بین سالهای ۲۰۱۰ و ۲۰۱۱، یکی از سه شکایت راجع به خشونت خانگی، به دلیل صرف نظر کردن شاکی یا عدم حضور در دادگاه، نافرجام مانده است، در حالی که این نرخ در سایر پروندههای کیفری، بسیار پایین تر، یعنی یک از ۱۰ بوده است.[۹]
ادامه دارد …
پانویس
[۱] گزارش مکالمات ضروری با پلیس و …، در بسیاری از نظامهای کیفری، حکم اظهار نظر رسمی را در برابر مجری قانون دارند و قاضی بنا به تشخیص میتواند آن را وارد ادله کند یا از آن، به دلایل مختلف، صرفنظر کند.
[۲] درباره حق (right to effective remedy) بر جبران خسارت ناشی از تضییع حقوق و آزادیهای فرد در برابر مقامات ملی/دولتی (National Authority) است.
[۳] The Family Homes and Domestic Violence (Northern Ireland) Order, 1998.
[۴] EU Directive on the Minimum Standards for Victims (4 October 2012).
[۵] Gueye & Salmerón Sánchez vs. Spain (Joined Cases C^83/09 & C-1/10), (15 September 2011).
[۶] به طور خاص نگاه کنید به:
The Framework Decision 2001/220/JHA (on the standing proceedings of victims in criminal) article 23.
[۷] “[C]ontrary to the wishes of the victim.”
[۸] برای مطالعهی بیشتر درباره علل انصراف خشونتدیدهها از شکایاتشان نگاه کنید به:
-
Robinson and D. Cook, ‘Understanding Victim Retraction in Cases of Domestic Violence: Specialist Courts, Government Policy, and Victim-Centred Justice’ (2006) 9 Contemporary Justice Review 189; A. Cretney and G. Davies, ‘Prosecuting Domestic Assault: Victims Failing Courts, or Courts Failing Victims?’ (1997) 36 Howard Journal 146.
[۹] See CPS, Violence Against Women and Girls Crime Report (2010-11) p. 16.