Photo: Nomadsoul1/depositphotos.com
معین خزائلی
تصور کنید پس از آنکه یک فرد به شما حمله کرده و احتمالا مضروب هم شدهاید، از پلیس درخواست کمک میکنید. به طور طبیعی و منطقی انتظار دارید پلیس به سرعت در محل حاضر شود و از حق شما به عنوان یک بزهدیده و قربانی جرم دفاع کند. اولین خواسته شما از پلیس احتمالا نجات دادنتان از دست فرد مهاجم است. همچنین انتظار دارید پلیس حق شما برای اعلام شکایت از مهاجم را به رسمیت شناخته و در راستای اقامه این حق به شما مدد رساند. احتمالا بدتان هم نخواهد آمد که پلیس با یک برخورد تند و قهری، به نوعی فرد مهاجم را گوشمالی دهد.
حال تصور کنید خلاف تمامی این انتظارات طبیعی، منطقی و معقول، پلیس به جای حمایت از شما و برخورد با فرد مهاجم، شما را مسئول خشونتی بداند که دامنگیرتان شده؛ و نه تنها کمکی به نجات شما از دست مهاجم نکند، بلکه تلویحا حادثه را محصول رابطه خصوصی بین شما و مهاجم دانسته و با استناد به آن از انجام وظیفه خود که همان حمایت از بزهدیدگان است، شانه خالی کند.
اگر تاکنون عضو کانال تلگرام خانه امن نشدهاید، کلیک کنید.
طبیعتا احساسی که در آن لحظه از رفتار پلیس خواهید داشت برای شما غیرقابل باور و به شدت مایوس کننده و رنجآور است، اما خوب است بدانید این احساس برای بسیاری از زنانی که قربانی خشونت خانگی میشوند، تقریبا تجربهای همیشگی و ثابت است. این مساله در کشورهایی که در آنها قوانین موضوعه نیز حمایتی از قربانیان خشونت خانگی نمیکنند، وخیمتر بوده و سالها تفکرات محافظهکارانه و مرد سالارانه سبب ایجاد رویهای شده که در آن اساسا وقوع خشونت خانگی در روابط خانوادگی امری طبیعی و اجتنابناپذیر بوده و از این رو بهتر است پلیس در آن دخالتی نکند.
تجربه کشورهایی که در آنها خشونت خانگی به عنوان جرمی جدی و خشن مورد توجه قرار گرفته اما نشان میدهد نحوه برخورد پلیس با این جرم تا چه اندازه میتواند بر کاهش موارد وقوع آن تاثیرگذار باشد. به ویژه اینکه عملکرد صحیح این نیرو نقش به سزایی در شکلگیری تصور عمومی در زمینه مبارزه با خشونت خانگی داشته و سبب تقویت حس اعتماد و اطمینان قربانیان به پلیس و در نتیجه افزایش موارد گزارش وقوع خشونت خانگی میشود. به علاوه، این پیام را به جامعه منتقل میکند که خشونت خانگی از نظر این نیرو به عنوان بازوی قهری جامعه به هیچ وجه تحمل نشده و عموم مردم نیز نباید آن را به عنوان اتفاقی ساده و عادی تحمل کنند.
عملکرد پلیس در برخورد با خشونت خانگی
امروزه در بسیاری از کشورهایی که خشونت خانگی در آنها به صورت مستقل و تحت عناوین مشخص جرمانگاری شده، قوانین و آییننامههای مشخصی نیز در مورد چگونگی عملکرد پلیس در مواجهه با موارد وقوع خشونت خانگی وجود دارد. ضمن اینکه نیروهای پلیس این کشورها به طور منظم تحت آموزشهای مورد نیاز در مورد چگونگی برخورد با قربانیان خشونت خانگی قرار میگیرند.
بر این اساس اولین قدم در مواجهه با وقوع خشونت خانگی، حضور به موقع و سریع پلیس در محل وقوع خشونت به محض اطلاع از آن است.
تجربه نشان میدهد از آنجا که به طور کلی خشونت خانگی به عنوان یک جرم دارای ماهیتی پنهان و مخفیانه است (به دلیل وقوع اکثریت موارد آن در محیط خانه)، عدم حضور به موقع پلیس در محل وقوع جرم، سبب از دست رفتن موقعیت قضایی لازم برای حمایت از قربانی خواهد شد. ضمن اینکه این موضوع در عمل موجب جریتر شدن خشونتگر و مایوس شدن قربانی شده و در نتیجه احتمال وقوع دوباره خشونت از سوی خشونتگر و همچنین عدم تمایل برای گزارش آن از سوی قربانی را به شدت افزایش میدهد.
حضور سریع و به موقع پلیس اما بهخصوص در موارد خشونت شدید تاثیر به سزایی در جلوگیری از وخیمتر شدن شرایط خواهد داشت.
در این زمینه بالا بردن حساسیت نیروهای پلیس به ویژه مراکز دریافت گزارش جرم و اعلام آن به نیروهای عملیاتی (مانند سامانه ۹۱۱ در آمریکا یا پلیس ۱۱۰ در ایران) نسبت به گزارش موارد وقوع خشونت خانگی، معتبر دانستن گزارش وقوع خشونت خانگی از سوی افرادی به غیر از فرد قربانی مانند گزارش آن از سوی همسایگان و همچنین تاکید بر اهمیت این جرم به مانند دیگر جرایم خشن از اقداماتی است که در تعداد قابل توجهی از کشورها از جمله سوئد، دانمارک، کانادا، نیوزیلند و اتریش انجام گرفته و میگیرد.
پس از حضور به موقع پلیس در محل وقوع خشونت، دومین گام که در واقع مهمترین اقدام پلیس در این زمینه است، چگونگی برخورد با قربانی خشونت است.
قربانیان خشونت خانگی در بیشتر موارد افرادی هستند که به مدت طولانی تحت خشونتی ویرانگر قرار داشته و به همین دلیل حس اطمینان و اعتماد خود به دیگران را از دست دادهاند. از این رو تلاش برای جلب اعتماد و اطمینان قربانی به پلیس و ارائه این پیام به او که میتواند آزادانه و در ایمنی کامل و بدون ترس از خشونتگر، حادثه را برای پلیس شرح بدهد؛ میتواند اولین قدم در این موضوع باشد.
بیشتر بخوانید:
حق باروری و آزادی در فرزندآوری
دولتها برای مبارزه با خشونت خانگی علیه دگرباشان جنسی چه کردهاند؟
حضور وکیل در دعاوی خشونت خانگی، الزامی یا اختیاری؟
ایجاد امکان گفتوگوی خصوصی با قربانی بدون حضور فرد خشونتگر، ارائه تمامی اطلاعات مورد نیاز او در مورد راههای قانونی پیش رو و در صورت لزوم، ارائه کمکهای تخصصی اولیه روانشناسی از دیگر اقداماتی است که میتواند نقش تعیین کنندهای در حمایت از قربانی ایفا کند.
در همین زمینه ارائه آموزشهای مورد نیاز در مورد چگونگی برخورد با قربانیان خشونت خانگی به نیروهای پلیس، آگاهیبخشی در زمینه نیازهای اولیه و اساسی قربانیان در لحظات اولیه وقوع خشونت و حضور واحدهای ویژه حمایت اجتماعی در مراکز عملیاتی پلیس، همچنین همکاری تنگاتنگ پلیس با سازمانهای حمایتگر اجتماعی از سیاستهایی است که امروزه در راستای افزایش نقش مثبت پلیس در مبارزه با خشونت خانگی و کاهش آن اجرا میشود.
چگونگی برخورد پلیس با فرد خشونتگر نیز از دیگر مسائلی است که تاثیر فراوانی بر روی امکان وقوع مجدد خشونت از سوی او و همچنین شکلدهی تصور قربانیان در مورد گزارش خشونت به پلیس دارد.
البته که در این زمینه، تمامی اقدامات پلیس باید مبتنی بر قوانین بوده و هر گونه اقدام خشونتآمیز و غیرقانونی از سوی پلیس، خود محکوم است اما قاطعیت افسران حاضر در محل وقوع خشونت در حمایت از قربانی و جدیت آنان در برخورد با فرد خشونتگر در عین رعایت قانون، این پیام را به قربانی و خشونتگر میرساند که آستانه تحمل پلیس به عنوان نیروی قهری جامعه در برابر فرد خشونتگر بسیار پایین بوده و او باید تاوان عمل خود بدهد.
در این رابطه، در مواردی که امکان وقوع خشونت دوباره از سوی فرد خشونتگر وجود دارد، برخورد قاطعانه و قهری میتواند اولین قدم برای برخورد با او باشد.
تهدید خشونتگر به اقدامات قهرآمیز قانونی، اجبار او به ترک محل وقوع خشونت دستکم برای چند ساعت و در نهایت بازداشت او از اصلیترین اقداماتی است که پلیس در تعداد قابل توجهی از کشورها انجام میدهد.
به عنوان مثال در اتریش پلیس این کشور در موارد وقوع خشونت خانگی میتواند راساً و بدون نیاز به دستور مرجع قضایی، الزام به دوری از منزل تا مدت دو هفته را نسبت به فرد خشونتگر اِعمال کند.
البته روشن است که حمایت مراجع قضایی و قوانین مدون از پلیس در مورد چنین اقداماتی ضروری بوده و در غیر این صورت برخورد پلیس خود میتواند سبب ایجاد تنش در جامعه شود.
جدای از این اقدامات که در واقع از وظایف ذاتی پلیس محسوب میشوند، امروزه در رابطه با موضوع خشونت خانگی در بسیاری از کشورها پلیس وظیفه آگاهی بخشی به جامعه را نیز بر عهده دارد که در بیشتر موارد عمده این تبلیغات در مورد لزوم گزارش موارد وقوع خشونت خانگی است.
در همین زمینه به عنوان مثال در کانادا، آلمان، اتریش، استرالیا و دانمارک، پلیس این کشورها کتابچههای ویژهای در مورد چگونگی گزارش خشونت خانگی منتشر کرده است.
تشویق مردم به فعال بودن در این رابطه و گزارش موارد مشکوک، هشدار به مرتکبان خشونت خانگی مبنی بر برخورد قاطع پلیس و نیز توضیح درباره امکانات و اقدامات پلیس در حمایت از قربانیان از نکاتی است که در این کتابچهها مورد تاکید قرار گرفته است.
نیروی انتظامی و خشونت خانگی در ایران
جدای از عدم جرمانگاری مستقل و مجزای خشونت خانگی از سوی قانونگذار در ایران، نحوه عملکرد و برخورد پلیس با موارد وقوع خشونت خانگی در این کشور یکی از دلایلی است که به گواه تحقیقات انجام شده سبب عدم تمایل قربانیان خشونت خانگی به گزارش آن به پلیس شده است.
در همین زمینه پژوهشی که در سال ۱۳۹۰ در تهران انجام شده نشان میدهد اکثریت قربانیان خشونت خانگی در این شهر تمایلی به گزارش آن به پلیس نداشته و ترجیح دادهاند مشکل خود را از راههای دیگری حل کنند.(۱)
همچنین بنا بر یافتههای این پژوهش، اقلیت کوچکی نیز که اقدام به گزارش وقوع خشونت خانگی کردهاند از عدم رسیدگی پلیس و به ویژه بیاعتنایی و بیتوجهی پلیس به اظهاراتشان ناراضی بودهاند.
ضمن اینکه بنا به گفتههای دکتر شکوه نوابینژاد، رییس انجمن ایرانی مطالعات زنان در سال ۹۴، به طور کلی تنها ۳۵ درصد از موارد وقوع خشونت خانگی در ایران به پلیس گزارش میشود. این در حالی است که با توجه به قوانین کلی جزایی در ایران، در مورد جرایم علیه تمامیت جسمانی و روانی افراد، جرم ارتکاب به خشونت خانگی میتواند قابل رسیدگی باشد و بر همین اساس پلیس نیز مطابق قانون تشکیل نیروی انتظامی مصوب سال ۱۳۶۹ موظف به رسیدگی به آن، همانند دیگر جرایم است.
همچنین بر مبنای همین استدلال، نیروی انتظامی ایران موظف است در موارد وقوع فاحش خشونت خانگی با آن به مانند دیگر جرایم مشهود مقرر در ماده ۴۴ قانون آیین دادرسی کیفری برخورد کرده و «تمامی اقدامات لازم را به منظور حفظ آلات و ادوات و آثار و علایم و دلایل جرم و جلوگیری از فرار متهم یا تبانی» انجام دهد.
با وجود این اما در عمل به نظر میرسد از آنجا که در ایران وقوع خشونت خانگی موضوعی خانوادگی و تا حدودی «ناموسی» تلقی میشود، پلیس ترجیح داده است تا سیاستی مبتنی بر تساهل و تسامح نسبت به این جرم اتخاذ کند. سیاستی که قطعا عدم وجود قانون مستقل در جرمانگاری خشونت خانگی نقش مهمی در گسترش آن داشته است.
– پانویس:
۱. فرهنگ خشونت خانگی علیه زنان با تاکید بر نقش پلیس در کاهش آن، سهیلا صدقی فسایی و آتنا کامل قالیباف، ۱۳۹۰، تهران