Photo:Polina Gazhur/shutterstock.com
ماهرخ غلامحسین پور
یک طرف ماجرا دائما در وضعیت دلشوره و اضطراب به سر میبرد. طرف دیگر ماجرا در هنگام برانگیختگی تنش، کنترلی بر ذهن و بدنش ندارد و نگاهش مدام در حال دنبال کردن «پا»ی آدمهاست.
زن حسرت یک آغوش دلچسب و واقعی و عاری از رفتارهای نامتعارف جنسی توی دلش مانده. سالهای متوالی است مردش جز پاهای او را لمس نکرده. هیچ میلی به هیچکدام از اندامهای دیگر زن ندارد، اما کاش ماجرا به همین جا ختم میشد: «تمام مدت در مراسم مهمانی و دیدارهای خانوادگی احساس تحقیر و سبکی میکنم. مدام پاهای کودکان، زنان و حتی گاهی مردان را وارسی میکند. همین مساله تبدیل به کابوس زندگیام شده.»
لحظاتی که میتوانست برای پری به شادی بگذرد، در تعقیب و گریز نگاه مردش و در حال دنبال کردن رفت و آمد آدمها میگذرد. او حتی با یک مشاور صحبت کرده و مشاور هم تایید کرده که همسرش مبتلا به «فوت فیتیش» یا یک جور اختلالی به نام پا پرستی است.
پری هنوز نمیداند این دلبستگی همسرش یک اختلال جدی محسوب میشود یا فقط یک تمایل شدید جنسی؟
در این مورد با کمبود منابع و اطلاعات مواجه است.
از همین نویسنده بیشتر بخوانید:
کودکانی که باد آنها را میزاید و توفان درو میکند
ازدواج موقت: عهد مودت و عشق یا زندگی زیر سایه خشونتهای پنهان؟
سپردن قربانی به دستان آلوده آزارگر
طرفداران رفتارهای جنسی تازه، این روزها همه جای دنیای مجازی گروه و تشکل و صفحه و دسته دارند.
آنها موجودات عجیبی نیستند. همین آدمهای اطراف ما هستند که مایلاند از زندگی لذت کافی ببرند و به چهارچوبها و تعاریف موجود باور ندارند. اما مرز باریکی بین این تمایلات و اعمال خشونت وجود دارد.
از یک سو در طول سالهای گذشته و همزمان با جنبش دگرباشان جنسی و تلاش کوییرها برای رهایی از هر گونه تعریف مشخص از هویتهای تعریفپذیر و خطکشی شده، گروههای مختلفی از جوامع انسانی برای گفتوگوی بیپرده و صریح در باب تمایلات نامتعارف جنسی در دنیای مجازی یا عالم واقع، دور هم جمع میشوند تا در این مورد، نقطه نظراتشان را با همدیگر در میان بگذارند و مرزهای قواعد و قراردادهای سنتی را جا به جا کنند.
صفحه فیسبوکی «بیبندیهای ما» یکی از این گروههاست. در آنجا مباحث قابل توجهی در باب سکشوالیته مورد طرح و بررسی اعضا قرار میگیرد. آنها تلاش میکنند آزادیهای فردی و حق انسان بر تن و روان را به رسمیت بشناسند. به ندرت در این گروه بسته که اعضایش در باب تنانگیهایشان به راحتی گفتوگو میکنند، زمینه توهین و درگیری پیش آمده است.
طرفداران آزادی جنسی معتقدند خشونتی در این گونه انتخابها نیست چون زوجین از پیش با هم به توافق رسیده و هر کدام به اندازه درک و دریافتشان لذت خواهند برد.
اگر تاکنون عضو کانال تلگرام خانه امن نشدهاید، کلیک کنید.
اما علیرغم این ادعا میتوان گفت به علت محافظهکاری افکار عمومی و مقابله دائمی جوامع سنتی با این مدل از آزادی های فردی، زمینه برای آموزش کافی وجود نداشته و چنین درخواستهایی عملا به تیغ دو لبه شباهت دارد.
در هم ریختن ساختارهایی از این دست، عمر چندان درازی ندارند و هیچکدام از طرفین ماجرا آموزش کافی در این مورد دریافت نکردهاند.
شاید به همین دلیل است که دنبال کنندگان اشکال نامتعارف رفتارهای جنسی، بسترهای مناسبی برای اعمال خشونت برای شریک زندگیشان هستند
وقتی تنوع طلبی به آزاررسانی تبدیل میشود
راضیه دهدشتی، روانشناس بالینی به خانه امن میگوید این گونه تمایلات میتواند تبدیل به دام خطرناکی برای گرفتار کردن دیگری بشود که شاید میلی به همدلی با رفتارهای نامتعارف جنسی نداشته باشد.
زندگی زنانی مانند پری که به طور مداوم احساس آزار میکند، نمونهای از این دست است.
***
سمیه از این که همسرش در تمام دقایق همآغوشی به شکلی واضح و روشن از اندامهای جنسی دوستان مشترکشان نام میبرد، در آزار است. اعتراض که میکند به این متهم میشود که به اندازه کافی «کول» و «امروزی» نیست. همسرش او را وامیدارد تا با او در این فانتزی ذهنی همدلی کند. شریک جنسی سمیه با تصور داشتن یاران متفاوت در بستر همآغوشی به نقطه اوج لذت میرسد.
سمیه همسرش را دوست دارد و به علت معذوریتهای فراوان از جمله حفظ کانون خانواده و به هم نریختن شرایط زندگی کودکانش، همواره در مقابل این تنوعطلبی سکوت کرده است.
همسر سمیه در شرایط عادی مردی محجوب ، منطقی و مهربان است. او به طور فیزیکی هرگز به همسرش خیانت نکرده و اهل خشونت نیست اما جز با چنین تصوراتی به ارگاسم جنسی نمیرسد. با این همه این مساله برای سمیه خشونت و آزار محسوب میشود.
نیما ستارزاده، دانشجوی کارشناسی ارشد روانشناس بالینی در پاسخ به این سوال که آیا رفتارهای نامتعارف جنسی خشونت محسوب میشوند یا تغییر سبک زندگی، معتقد است این مساله به اندازه تعریف اخلاق حساس است و مرز روشنی ندارد: «ببینید به نظر من اگر طرفین با هم به تفاهم رسیده باشند و از یک رفتار جنسی لذت ببرند نه تنها خشونت نیست بلکه میتواند پایه و اساس استحکام یک رابطه خوب باشد. مهم این است که یک توافق ۱۰۰ درصد در این مورد وجود داشته باشد. اما اگر این خواسته یکی از طرفین باشد، یا طرف دیگر بر اساس ملاحظاتی این رفتارها را پذیرفته باشد آن وقت است که کار سخت میشود و بی تردید منجر به بروز خشونت خواهد شد.»
او در ادامه میگوید: «من مراجعی داشتم که به شدت به رفتارهای نامتعارف جنسی همچون خشونت در زمان سکس، بستن همسرش به تخت یا استفاده از ابزارهای عجیب لذت میبرد و جالب است که همسرش هم گله و شکایتی نداشت. او در گفتوگو با من اعتراف کرد که با چنین شیوه متنوعی به ارگاسم جنسی میرسد. مشکل آنها این بود که داشتند بچهدار میشدند و طرف مرد ماجرا معتقد بود باید به این کارها خاتمه داد چون ممکن است به طور غیر مستقیم بر تربیت کودکشان اثرات نامطلوب بگذارد و طرف زن ماجرا راضی به ترک رفتارهای جنسیاش نبود.»
اما روانشناسان همواره به این نرمی با ماجرا برخورد برنمیکنند. چند سال پیش دکتر نارایانا ردی، سکسولوژیست مشهور هندی در گفتوگو با بیبیسی فارسی چنین رویهای را رد کرده و گفته بود:
«در ۲۰ سال اخیر، دستکم یک درصد بیمارانش از این شکایت داشتهاند که شریک جنسیشان میخواهد با آنها رفتار جنسی نامتعارف داشته باشد.»
آنها نزد آقای ردی از مواردی همچون سوزانده شدن با تهسیگار و کتک خوردن از شریکشان صحبت کرده بودند. بعضی از آنها گفته بودند که شریکشان بدن آنها را با سوزن سوراخ سوراخ کرده و برخی دیگر با زنجیر و قلاده سگ بسته شده و مقابل چشم دیگران تحقیر شده بودند.
فیتیش پا و فقر منابع مطالعاتی
زهرا روانآرام میگوید متاسفانه او و دوستانش در زمان تحصیل در دانشگاه با فقر شدید منابع آموزشی درباره رفتارهای نامتعارف سکس مواجه بودهاند. مواردی که به علت نگاه ایدئولوژیک در ایران با بیتوجهی علمی روبهرو میشوند.
خانم روانآرام در منابع خارجی محدودی که خوانده، متوجه شده که «پا پرستی» یک اختلال روانی محسوب نمیشود.
خانه امن در مورد وضعیت فرشته از این روانشناس سوال میکند. فرشته در یک گروه اینستاگرامی عضو است. گروهی که به خاطر تمایلات جنسی نامتعارف به پا دور هم جمع شدهاند. یک عده مشتاقان پا هستند و دسته دیگری هم منزجران این میل.
فرشته زنی ۲۸ ساله است که شش سال پیش ازدواج کرده. ازدواج فرشته سنتی و به میل خانوادهها و بعد از مدت زمان کوتاه آشنایی به وقوع پیوسته.
او در این سالها بهجز در مواردی بسیار نادر هیچ لذتی از رابطه جنسی با همسرش نبرده است. او حتی رابطه جنسی با همسرش را منزجرکننده و وحشتناک توصیف میکند: «همیشه در رختخواب خشن است. اما این بخش چندشآور ماجرا نیست. علاقه عجیبی به پاهای من نشان میدهد. اوایلش میخواست پاهایم را فلک کند. مرا به زور میخواباند و شروع میکرد به زدن شلاق به کف پاهای من. وقتی با مقاومت من روبهرو شد به روش دیگری رو آورد. نوازش کردن و قلقلک دادن پاهای من. خندهام میگرفت آنقدر که موجب دلخوری میشد. اما بعدها دیدم جریان جدی است. اگر با امتناع من مواجه میشد مشکلات بسیار زیادی در رابطهمان ایجاد میکرد. او میخواست پای مرا ببندد و با کمربند کبودش کند. رابطهای نامتعارف و زجرآور که به دلم هراس میانداخت.»
همسر فرشته در شرایط عادی مدعی است که عاشق اوست، اما با شروع رابطه جنسی با هر آنچه در دسترس باشد شروع به زدن بر پاهای فرشته میکند؛ آنقدر که راه رفتن در روزهای بعد برای زن سخت و دشوار است. هر بار با آرام گرفتن شرایط، همسر فرشته از او معذرتخواهی میکند و قول میدهد که هرگز رفتارش را تکرار نخواهد کرد اما در مقابل این میل قادر به مقاومت نیست: «خوب من یک عالمه جورابهای ساق بلند و نازک و کفشای پاشنهدار از او هدیه گرفتهام. دیدن آنها برایم رنجآور است. بارها تصمیم گرفتهام بچهدار شوم اما این رفتارهای خشن همسرم مرا منصرف میکند. توجه او به پاهای زنهای دور و برمان هم مرا میرنجاند و همین باعث شده تصور کنم در یک رابطه نرمال و طبیعی قرار نگرفتهام.»
در روزهای نخست آشنایی، همسر فرشته به او گفته آنقدر دوستش دارد که دلش میخواهد کتکش بزند: «من آن حرف را جدی نگرفتم و فکر کردم یک شوخی یا مزاح از سر احساسات است.»
فرشته میگوید که در این گروه اینستاگرامی با زنی دیگر آشنا شده. زنی که مردش را به اصرار خود او برای رسیدن به اوج لذت جنسی و ارگاسم، فلک میکند: «سحر با چوب و ترکه و کمربند به جان شوهرش میافتد. مرد از احساس مغلوب بودن و برده بودن لذت میبرد.»
به گفته فرشته، تمام رویای سحر در اولین باری که وادار به این کار شده در هم شکسته است. او نقش همسرش را گم کرده است. مردی که بر اساس کلیشههای سنتی، باید قوی و حمایتگر باشد به تحقیر خودش اصرار میکند: «تمایلی به این کار ندارم. هر بار با احساس وحشتناکی تمام میشود و به از خود بیزاری میرسم. با صحبت کردن با مشاور هم مشکلم حل نشده و قصد دارم درخواست طلاق بدهم . با وجود دو فرزندم إحساس میکنم این نوع رابطه غیر معقول چنان مرا سرخورده وافسرده کرده و حتی در رفتار با فرزندانم هم دچار عدم تعادل شده ام.»
آیا مهم است که کلیشهها و آموختههای سحر در مورد نقش مردانه تا چه اندازه درستند یا نادرست؛ وقتی که یکی از طرفین ماجرا احساس تحقیر و در هم شکستن میکند و مورد خشونت قرار میگیرد؟