Photo: Budnichenko Oksana/www.shutterstock.com
ماهرخ غلامحسین پور
زن صورتش را با روبنده سیاه پوشانده است. در پسزمینه و پشت سرش یک دختر نوجوان و دخترکی پنج شش ساله ایستادهاند. با اینکه صورت دخترک شطرنجی شده، اما فضای عمومی عکس حس ناامنی را القا میکند. به نظر میرسد دخترک در انتظار تیغ تیز «سنت» است. آنها دو تن از خیل دخترکانی هستند که به دایه و مادرشان اعتماد کردهاند، اما جای زخمی همیشگی نصیبشان شده است.
زن رو به دوربین نگاه میکند و میگوید : «آب دهان و دست (دختر ختنهنشده) درست نیست. از دست دختر ختنهنشده حرام است.» بیتردید زن پشت نقاب سیاه، خودش هم سنت شده است. «سنت» نامی است که محلیها برای عمل ناقصسازی زنان به کار میبرند.
فیلم سرخو به همت «رایحه مظفریان» ساخته شده است. این فعال و پژوهشگر برای حقوق زنانی فعالیت میکند که در حاشیه شهرها یا مناطق فراموش شده زندگی میکنند. او در طول چند سال گذشته بخش عمده تلاشش را صرف این مساله کرده تا ثابت کند که کماکان در برخی مناطق جنوبی و غربی ایران، زیر پوست همین شهری که ما زندگی میکنیم، عمل ختنه یا ناقصسازی زنان انجام میشود که آن سرپوش میگذارند.
او نزدیک به هشت سال را صرف پرداختن به مساله ختنه زنان کرده و آخرین کار او مستند«سرخو»با موضوع ختنه دختران در ایران است. مستندی که در آن با زنان قربانی و دایههای محلی وارد گفت و گو شده است.
از او میپرسم انگیزه و قصدش از ورود به این موضوع چه بوده است؟
از این نویسنده بیشتر بخوانید:
دختران خاک و رنج، دختران زلزله
«هدف ما در کمپین، تغییر دیدگاه عمومی نسبت به مقوله ناقصسازی زنان است و نه ایجاد خصم و جبههگیری. خودم دنبال این بودم به کسانی پاسخ بدهم که موضوع ناقصسازی زنان را انکار کرده و از کنار آن با بیتوجهی عبور میکنند. به باور من باید کوچکترین مشکلات و کمبودهای مربوط به کودکان و زنان مورد توجه قرار بگیرند، چه برسد به مساله ختنه که طبیعیترین حق آدمی بر تن خویش است و زنان و کودکان را درگیر میکند. بسیاری از این زنان در کودکی ناقص میشوند. وقتی کودکی در سن ۵ سالگی ختنه میشود، بعدها تبدیل به زنی میشود که در ۲۵ سالگی نیاز به داشتن رابطه جنسی و جسمی و روانی سالمی دارد و دیگر چنین چیزی برایش مهیا نیست.
زنان دایه یا قابلههای محلی که عمل ختنه را انجام میدهند مورد پیگرد قرار نمیگیرند؟
این عمل گر چه در قانون ایران جرم است، اما پیگیریاش نیازمند شاکی خصوصی است. تصورتان را باید نسبت به زنان کننده کار کاملا تغییر بدهید. آنها زنانی معمولی، خوب و مهربان هستند. این تصور که با زنانی جانی، جاهل و یا سنگدل سر و کار دارید، نادرست است. آنها فقط درگیر سنت و ناآگاهی شدهاند و این ناآگاهی ناشی از نبودن اطلاعات و آموزش کافی است.
به کانال تلگرام خانه امن بپیوندید
خودتان آیا به دلیل تجربه شخصی به این موضوع علاقمند شدید؟
«بارها از من سوال شده شما خودتان ختنه شدهاید؟ خودتان زود ازدواج کردهاید؟ به باور من این دلیل خوبی نیست که کسی تا خودش تجربه شخصی در مورد یک آسیب اجتماعی نداشته باشد، نباید نسبت به آن آسیب احساس مسوولیت کند. برعکس آن هم ممکن است. من چون امکان درس خواندن داشتم و از آن جایی که از کودکی آموزشهای جنسی مناسب دیدم و مادرم در خصوص این موضوع به شدت حساس و متعهد بود، تفاوت را بیشتر حس میکردم. در حقیقت من با انتخاب خودم این مسوولیت را پذیرفتم تا از هر طریق ممکن، بلندگویی برای زنان آسیبدیده باشم.»
چه چیزی باعث شد که بعد از تدوین کتاب «تیغ و سنت»، به فکر کارگردانی فیلم «سرخو» با موضوع زنان قربانی این سنت خانوادگی بیفتید؟
نخستین گامهایم را که برداشتم، هنوز تجربه کافی نداشتم تا از همه عناصر و ظرفیتهای موجود برای مبارزه با ناقصسازی زنان بهره ببرم و همه ابزارهای یک کمپین را بشناسم. از مقاله شروع کردم. بعدها تبدیل به کتاب شد. به برنامههای رادیویی و ساخت وبسایت رو آوردم. زمانی میشد که به کامنت خوانندگان توجه میکردم که با تعجب میپرسیدند مگر چنین امری هنوز در ایران اتفاق میافتد؟ همین اظهار نظرها دستمایه کارهای بعدیام شدند بنا بر این تصمیم گرفتم از رسانهای به نام فیلم و تصویر استفاده کنم تا همزمان موضوع ختنه زنان را از منظر دایهها که کننده کارند و هم از منظر کارشناسان بررسی کنم. در واقع میشود گفت دستم برای بیان دیدگاههای مختلف در جریان فیلم بازتر بود.
اما برخی میگویند این مساله فراگیر نیست و پرداختن به آن چندان ضرورتی ندارد؟
حدود هشت سال است در این مورد فعالیت میکنم .اگر امروز دوستانی هستند که منکر آنند، به این دلیل است که گزارشها و فعالیتهای انجام شده را دنبال نمی کنند. آنها هم مانند مردم عادی به شنیدههایشان اکتفا میکنند و توجهی به پژوهشهای عمیق میدانی ندارند. بر این باورم که بخشی از آگاهی امروز مردم نسبت به خطرات، شیوع و لزوم پیشگیری از ختنه دختران، از همین تلاش یا به اصطلاح صرف انرژیهاست. گزارش همه این موارد در سایت ما مدام منتشر میشود.
در این مورد آمار مشخصی هم وجود دارد؟
خیر. دقت کنید که ختنه دختران عملی نیست که در ملا عام انجام بگیرد. بنا بر این علاوه بر آمارها و گزارشهایی که ما منتشر میکنیم، آمارهای پنهان و موارد سیاهی وجود دارد که قابل دسترسی نبوده و در مطالعات لحاظ نمیشوند. این البته به این معنا نیست که دست ما خالی است و هیچ آماری وجود ندارد! کتاب تیغ و سنت با هدف همین آمارگیری نوشته شد.
حتی اگر جامعه آماری شما چندان گسترده نباشد؟
گیرم که این حرف درست باشد که نیست، اما منطقی هم نیست که هر بار بگذاریم موضوعی به نقطه بحران برسد و بعد به سمت آگاهیسازی عمومی و پیدا کردن راهکار مناسب برویم. دلیل ندارد الزاما به علت جامعه آماری پایین، آن را نادیده بگیریم و در قبالش سکوت کنیم. آیا این موضعگیری در مورد بقیه آسیبها هم صادق است؟ مثلا ما در مورد قربانیان مین، تجاوز محارم، بیماریهای نادری مانند پروانهای هم دست به انکار میزنیم چون تعداد قربانیها اندک است؟
نپرداختن به مساله ختنه دختران چیزی جز غرضورزی و نادیده گرفتن حداقل حقوق آدمی نیست، حالا این آمار یک نفر باشد یا هزار نفر. اینکه روی صورت مساله خط بکشیم و نخواهیم وجهه ایران را در منظر بینالمللی خراب کنیم، دلیل مناسبی برای نپرداختن به این آسیب نیست. مگر در مورد موضوع آتنا و تجاوز به او توجه تمام سران دولت و همه فعالان اجتماعی جلب نشد؟ سریع دادگاه تشکیل و فرد خاطی محاکمه شد و حکم نیز به اجرا در آمد. یک اتفاق برای یک کودک به حق آن همه جنجال و پیامد داشت. اما همان فعالان محترم وقتی ما خبر میزنیم که سحر، دخترک بوکانی، به علت ختنه و خونریزی زیاد راهی بیمارستان شده، سکوت میکنند. شاید آنها منتظر مرگ امثال سحر هستند تا تلنگر بخورند و حرکتی از خود نشان بدهند. کمپین ما تا زمانی که همچنان احتمال وجود یک قربانی باشد، با تمام توان جلوی کارشکنیها خواهد ایستاد.
در کنار مساله ختنه و سنت، به معضل ازدواج زودهنگام کودکان هم توجه کردهاید.
زمانی که در مورد ختنه دختران پژوهش میکردم، با این موضوع هم زیاد مواجه شدم. اینبار کمپین دیگری به راه انداختم و مفصل و دقیق به بیان مشکلات کودکان در خصوص ازدواج زودهنگام پرداختم. کتاب «حلقه» را نیز در خلال پژوهشهایم نوشتم. البته اگر باز هم دوستان این بخش را کوچک و بیاهمیت تلقی نکنند. آنها بارها بدون ذکر منبع، در محافل مختلف، از اطلاعات منتشر شده ما استفاده کردند. متن را ترجمه کرده به سازمانهای بینالمللی ارائه دادند، ولی چون هدف و نیتم مشخص است، تا به حال به هیچ وجه اعتراض نکردهام. در جلسهای بودم که نماینده اداره ثبت احوال هم آنجا بود و اعتراض میکرد که از ۸۰۰ هزار ازدواجی که در سال در ایران انجام میشود، فقط ۲۰۰ مورد ازدواج دختر کمتر از ۱۰ سال به ثبت رسیده و این رقم قابلتوجهی نیست که لازم باشد برای آن این همه آشوب به پا شود. در آنجا بود که متوجه شدم نگاه کارمند دولت به عنوان دفاع کننده و یک فعال اجتماعی به عنوان منتقد در مورد حیطه پژوهش من فرق چندانی با هم ندارند.
برای دستیابی به اطلاعات و آمار آیا با بنبست هم مواجه می شدید؟
سختیها کم نبود. برای گرفتن مجوز از اداره علوم پزشکی در یک شهرستان دورافتاده، به رییس آن اداره مراجعه کردم. او گفت به هیچ عنوان امکان ندارد آمار مادران باردار کمتر از ۱۵ سال را در اختیار شما قرار بدهیم، چون ایران طبق تفاهمنامههای متعدد، موظف است جلوی بارداریهای زیر این سن را بگیرد، ولی چون نتوانسته موفق عمل کند، به تمام ادارههای علوم پزشکی نامه زده شده که آمار و اطلاعاتی در اختیار کسی قرار ندهید. دقت کنید این جا مشکل اصلی وجود دارد و برای کسی که دنبال روشنگری است، مانع ایجاد میکنند. از یک سو با سنگاندازی سایر دوستان فعال در این حوزه ها مواجه هستیم و از سوی دیگر با عدم همکاری سیستم دولتی. میتوانم بگویم کمپینهای ما کمترین حمایت را از سمت فعالین حقوق کودک و زنان دارد.