Photo: photographee.eu/depositphotos.com
معین خزائلی
تحقیر، توهین، استهزا، سوء استفاده و آزار جنسی، آزار فیزیکی به صورت ضرب و شتم، تعلل در برآورده کردن نیازهای حیاتی و روزمره، ایجاد محدودیتهای مالی، کمتوجهی و بد رفتاری، از جمله شایعترین مواردی هستند که زنان دارای معلولیت در محیط خانواده ممکن است با آن روبهرو شوند. این افراد با توجه به وابستگی به نزدیکان خود و عدم استقلال فیزیکی، در برابر این خشونتها آسیبپذیری بیشتری دارند.
در این زمینه تحقیقی در سال ۱۳۸۸ در استان اصفهان بر روی ۷۸ زن دارای معلولیت انجام شده که نشان میدهد تقریبا تمامی افراد مورد تحقیق همواره در معرض نوعی از خشونت خانگی از طرف نزدیکان خود قرار داشتهاند که خشونت جسمی اصلیترین آنها بوده است.(۱)
این زنان عمدتا به دلیل وابستگی به دیگران برای رفع نیازهای اولیه و روزانه خود، به شدت از لحاظ عاطفی و فیزیکی به نزدیکان خود وابسته شده و از این رو زمانی که با انواع خشونتها از سوی آنان روبهرو میشوند، آسیب بیشتری دیده و در عین حال به دلیل همان نیاز و وابستگی، کمتر در مقام مقابله و دفاع از خود ظاهر میشوند.
از طرفی محدودیتهای جسمی ذاتی این زنان سبب میشود آنان توانایی کمتری در واکنش به خشونت خانگی به ویژه خشونتهای فیزیکی و جنسی داشته و حتی در مواردی خود را مجبور به تن دادن به خواستهها و آزارهای جنسی نزدیکان خود (به ویژه شوهر یا شریک زندگی) بیابند.
بیشتر بخوانید:
سالمندان؛ قربانیان پنهان خشونت خانگی
آمارهای منتشر شده در این مورد نیز نشان میدهد احتمال در معرض خشونت قرار گرفتن زنان دارای معلولیت در محیط خانواده خود دو برابر بیشتر از زنان دیگر بوده و در نتیجه این قشر آسیبپذیری و حساسیت بیشتری نسبت به خشونت خانگی داشته و از این رو نیز نیاز به حمایتهای بیشتری -چه در زمینه اجتماعی و چه در زمینه حقوقی- دارند.
از سوی دیگر روشن است که بدون وجود الزامهای قانونی مورد نیاز از سوی قانونگذار، در عمل نه تنها امکان تحقق حقوق اولیه زنان دارای معلولیت میسر نیست، بلکه به دلیل عدم وجود قوانین حمایتی امکان حمایت از زنان دارای معلولیت قربانی خشونت خانگی نیز بسیار محدود خواهد بود.
قانونی که وجود ندارد!
با وجود پیوستن ایران به «کنوانسیون جهانی حقوق افراد دارای معلولیت» و تصویب متن کنوانسیون در سال ۱۳۸۷ توسط مجلس شورای اسلامی، قوانین موضوعه ایران در زمینه حمایت از حقوق اولیه افراد دارای معلولیت به طور کلی و مشخصا در مورد حمایت از زنان دارای معلولیت در برابر خشونت به شدت دچار کمبود است.
از این منظر، تنها قانون مشخص در ایران که ناظر بر افراد دارای معلولیت و سازمانهای دولتی مسئول در زمینه حمایت از آنان است، «قانون جامع حمایت از حقوق معلولان» مصوب سال ۱۳۸۳ بوده که در عمل نه تنها از زمان تصویب آن اجرایی نشده، بلکه به دلیل عنوان حقوقی آن امکان تصویب قانونی کاملتر و جامعتر را که دارای ضمانت اجرا باشد از دستگاه قانونگذاری ایران گرفته است.
در تمامی۱۶ ماده این قانون اما نه تنها اشارهای به حمایت از افراد دارای معلولیت در برابر خشونت و تبعیض نشده بلکه از اساس حتی اقدام به شناسایی این موضوع به عنوان یکی از مشکلاتی که این افراد همواره با آن روبهرو هستند نیز نکرده است.
سکوت ناعادلانه قوانین موضوعه ایران در این زمینه در حالی است که بر اساس ماده چهار کنوانسیون بینالمللی حقوق افراد دارای معلولیت، تمامی کشورهای عضو این کنوانسیون متعهد به تصویب، اجرا و ایجاد قوانین سازگار با روح کنوانسیون و مورد نیاز برای اجرای هر چه بهتر مفاد آن هستند.(۲)
پس از الحاق ایران به این کنوانسیون در سال ۱۳۸۷، تاکنون نه تنها قانون جدیدی در این زمینه تصویب نشده، بلکه «قانون جامع حمایت از حقوق معلولان» نیز که در حقیقت چهار سال پیش از پذیرش کنوانسیون توسط ایران تصویب شده، اجرایی نشده است.
اگر تاکنون عضو کانال تلگرام خانه امن نشدهاید، کلیک کنید.
این در حالی است که لزوم اعلام منع خشونت و تبعیض علیه افراد دارای معلولیت و نیز لزوم شناسایی این موضوع به عنوان یک ضرورت حقوقی-قانونی به حدی است که مواد ۱۵ و ۱۶ این کنوانسیون به صراحت از آنها سخن گفته و از دولتها خواسته تا برای جلوگیری از وقوع آن تدابیر و ساز و کار قانونی و اجرایی در نظر گیرند.
ضمن اینکه ماده شش این کنوانسیون به روشنی با اذعان به خشونتهایی که زنان دارای معلولیت ممکن است با آنها روبرو باشند، آسیبپذیری آنها را دو چندان و تبعیضهای پیش رویشان را چندگانه توصیف کرده است.
به علاوه بر اساس بند یک ماده ۱۶ کنوانسیون، دولتها موظف به مبارزه با هر گونه تبعیض، خشونت و استثمار افراد دارای معلولیت به دلایل جنسیتی شدهاند.
با این حال اما علیرغم تصویب این کنوانسیون توسط مجلس ایران و نیز تایید آن از سوی شورای نگهبان، دولت جمهوری اسلامی در عمل هیچ تلاشی برای اجرای مفاد آن انجام نداده است. از این رو نیاز به یک قانون جامع و جدید در این زمینه با هدف اجبار دولت و نهادهای دولتی و همچنین به منظور بر طرف کردن خلاءهای قانونی بسیار در حمایت از حقوق افراد دارای معلولیت -به ویژه زنان دارای معلولیت قربانی خشونت خانگی- احساس میشود.
در این زمینه تصویب «قانون حمایت از حقوق معلولان» در اردیبهشت ماه سال جاری در مجلس ایران نیز با وجود عنوان آن، به هیچ روی کمکی به پر کردن این خلاء قانونی نکرده است، چرا که اساسا این قانون بیشتر از آن که قانونی کارآمد در زمینه حمایت از حقوق اجتماعی و فردی افراد دارای معلولیت باشد، به ویژه در موضوع مربوط به رویارویی با خشونت و تبعیض، تنها سندی تفسیری و توضیحی در مورد وظایف نهادهای دولتی در ارتباط با ظرفیتسازی این نهادها در زمینه ارائه خدمات به افراد دارای معلولیت است.
روشن است که در چنین شرایطی، همکاری وکلا و حقوقدانان با فعالان حوزه حقوق افراد دارای معلولیت، به ویژه تخصیص تلاشهای سازمان یافته وکلا به ارائه کمکهای حقوقی تخصصی به زنان دارای معلولیت قربانی خشونت خانگی و نیز لزوم آگاهیبخشیهای اجتماعی با تکیه بر مفاد کنوانسیون بینالمللی حقوق افراد دارای معلولیت، میتواند کمک شایانی به بهبود وضعیت موجود کند.
پانویس:
۱. بررسی فراوانی و برخی عوامل موثر بر خشونت خانگی جسمی علیه زنان معلول مقیم در شهرستانهای اصفهان و فریدن، امیرمحمود حریرچی، ۱۳۸۸، تهران
۲. تصویب کنوانسیون حقوق افراد دارای معلولیت، مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی، ۱۳۸۷، تهران