Photo: Tatyana Dzemileva/www.shutterstock.com
اسفندیار کیانی
از کودکان شاید بتوان به عنوان آسیبپذیرترین گروه در حوزهی خشونت خانگی نام برد. بسیاری از جنبههای مهم در مورد آسیبپذیری این قشر در ادبیات حقوقی، قوانین و نظرات حقوقدانان، به تفصیل مورد توجه واقع شده است. از جملهی این موارد «در معرض خشونت قرار گرفتن» کودکان در خانه است.[۱]
تنها در خلال دو دهه (بین سالهای ۱۹۹۵ تا ۲۰۱۵ میلادی)، بالغ بر هزار و ۵۰۰ مقاله در این مورد خاص به رشتهی تحریر درآمدهاند[۲] که خود نشانگر اهمیت این موضوع است.
در قوانین ایران هم برای نمونه، به تازگی در لایحهی حمایت از کودکان و نوجوانان (که کلیاتش به تصویب مجلس رسیده) به این موضوع -دست کم به طور ضمنی- توجه شده است. مثلا در بند «الف» این لایحه، در تعریف سوء رفتار، «قراردادن او (کودک یا نوجوان) در شرایط سخت و غیرمتعارف» از مصادیق بدرفتاری دانسته شده است.[۳]
به کانال تلگرام خانه امن بپیوندید.
تحمل و تماشای خشونت والدین -که علیالاصول باید منشا محبت و امنیت در خانه باشند- اما بیگمان از ناگوارترین تجربیات کودکان است؛ بنابراین، هرگز نمیتوان پنداشت که خشونت خانگی امری «متعارف» و عادیست.
در برخی کشورها، در معرض خشونت قرار گرفتن کودک مهمترین عامل تعیین کننده برای تشخیص صلاحیت والدین به منظور حضانت فرزند است و البته این رفتار جرمانگاری نیز شده است.[۴]
راهکارهای ترویجگری: از بیداری وجدان جامعه تا جُرمانگاری
به نظر لوئیک واکان، جامعهشناس فرانسوی، جوامع در برابر رفتارهای نامطلوب، مجرمانه یا تهدیدآمیز معمولاً سه راهکار در نظر میگیرند: اولین مرحله، جامعهپذیر ساختن (socialization) یک مسئله یا مشکل است؛ یعنی ایجاد چارچوب و ساز و کارهای فکری، کلامی و جمعی برای تحلیل یک مشکل که مورد پذیرش عموم مردم باشد.
این فرایند شبیه ایجاد دغدغهی جدید برای عُرف است. به نظر میرسد در این خصوص، صرف وجود لایحه نشانگر «وجود» مشکل در این زمینه باشد و همینطور اینکه در سطوح مختلف به این مشکل پرداخته شده است.
در مقدمهی توجیهی این لایحه (لایحهی حمایت از کودکان و نوجوانان) در همین راستا آمده است: «… با توجه به آسیبهای اجتماعی و معضلات نوظهور … و مقابله با خطر و موقعیتهای خطر زا … این لایحه تقدیم مجلس شده است.»
از همین نویسنده بیشتر بخوانید:
نگاهی به لایحهی تامین امنیت زنان در برابر خشونت و نقش زنان در تغییرات اجتماعی
چگونه میتوان از سد شورای نگهبان عبور کرد؟
اما راه برخورد با این مشکل محل اختلاف حقوقدانان و سایر متخصصان این حوزه است.
دومین راهکار اما به نظر واکان، پزشکیسازی (medicalization) مسئله است.[۵]
در این مقطع، مشکل -که در مثال ما ارتکاب به خشونت در مقابل دیدگان کودک است- به شکل یک بیماریِ فردی دیده میشود که میتوان آن را درمان کرد.
بند «ب» مادهی سوم لایحه مورد بحث هم مصداق همین فرایند است که به اختلالات روانی و رفتاری والدین میپردازد و سومین راهکار هم که شاید متداولترین نیز باشد، جرمانگاری (criminalization) یک عمل است؛ گرچه بسیار نادر است که جوامع تنها یکی از این راهکارها را مورد استفاده قرار دهند.[۶]
همینطور باید گفت پزشکیسازی یک مشکل، خود یکی از تجلیات یک نظام کیفریست و هر سه فرایند سعی در مجازات مرتکب -به شکل رسمی و غیررسمی- دارند.
جرمانگاری ارتکاب به خشونت در حضور کودک
در سال ۱۳۸۱ و در قانون ۹ مادهای حمایت از کودکان و نوجوانان، برای اولین بار اصطلاح «کودکآزاری» وارد قوانین ایران شد.
مصادیق بد رفتاری با کودکان و نوجوانان در مواد دوم تا چهارم این قانون احصاء شدهاند.
مادهی پنجم این قانون هم تصریح دارد که برای تعقیب این جرم نیازی به شاکی خصوصی نیست چرا که این جرم از جرائم عمومی است.
مواد دوم و چهارم قانون مذکور اما به روشنی به «سلامت روان» کودک و لزوم محافظت از آن اشاره دارند.[۷] روشن است که مشاهدهی مستمر سوء رفتار والدین بر روان کودک آثار سوء فراوانی دارد و مطالعات زیادی در این باره انجام شده است.[۸]
بنابراین برای حمایت و دفاع از کودکان در معرض خشونت، باید برای رابطهی علیت بین رفتار سوء موجود در خانه و آثار مخرب روانی مشاهدهی خشونت بر کودک، استدلال کرد.
اما در خصوص جرمانگاری رفتار خشن والدین با یکدیگر لازم است که جانب احتیاط نیز رعایت شود چرا که بسیاری از والدین که مرتکب خشونت میشوند خود قربانی ساختارهای خشن و خشونتزا هستند.
در واقع قوانینی که صرفا سعی در شرمانگاری (stigmatization) و تنبیه مرتکبین دارند، باید به دقت و با حساسیت مورد نقد قرار بگیرند تا عدالت به نحو مطلوبتری رعایت شود.
چرخهی نامطلوب و مبارزه با خشونت خانگی
خشونت، مانند هر پدیدهی اجتماعی دیگری، فرا گرفته میشود. کودکانی که در معرض خشونت مستمر سایر اعضای خانواده هستند، چند و چون روابط صمیمانه و خویشاوندی را از الگوهای خشن فرا میگیرند. از اهداف لایحهی حمایت از کودکان و نوجوانان و همینطور قانون مصوب سال ۸۱ در این باره، توقف چرخهی خشونت است.
مستنبط از تئوری فراگیری اجتماعی (social learning theory) یعنی آموختن رفتارها با مشاهدهی الگوهای اجتماعی، میتوان استدلال کرد که همبستگی بالایی بین سوء رفتار با کودکان و ارتکاب جرم از سوی آنها در آینده وجود دارد.[۹]
بنابراین برای هر نظام حقوقیای خشکاندن یکی از ریشههای خشونت خانگی -و غیر خانگی- باید از اولویت برخوردار باشد. نظر به تجربهی زیستهی سایر جوامع، صرف جرمانگاری در این خصوص هرگز کافی نیست و شاید با نگاه عمیقتر به این مسئله بتوان به درک بهتری درباره پیچیدگیهای خشونت خانگی دست یافت و کودکان و نوجوانان در معرض خشونت را بهتر یاری رساند.
در حقیقت جرمانگاری که در نتیجهی آن دولت برای کنترل یک رفتار به خشونت متوسل میشود، باید آخرین حربهی یک نظام کیفری برای مقابله با رفتارهای سوء باشد.
[۱] English: child exposure to domestic violence
[۲] نگاه کنید به:
Henry, Colleen, “Expanding the Legal Framework for Child Protection: Recognition of and Response to Child Exposure to Domestic Violence in California Law.” Social Service Review 91, no. 2 (2017): p. 204.
[۳] همینطور در بند «ب» مادهی سوم، و به طور روشنتر بند «ث» همان ماده به این امر اشاره شده است.
[۴] برای نمونه، نک همان، صص ۲۰۴ و ۲۰۵
[۵] هر چند در یک نگاه تحلیلی، پزشکیسازی یک مسئله واقعیت رایج در بسیاری جوامع مدرن است، اما باید نسبت به این فرایند نگاهی انتقادی داشت. برای مشاهدهی آرای انتقادی در این خصوص نگاه کنید به نظرات متفکرانی چون فوکو، گرامشی و آلتوسر.
[۶] See Wacquant, Loïc, Punishing the Poor: The Neoliberal Government of Social Insecurity, (Durham, NC: Duke University Press: 2009) xxi.
[۷] ماده ی چهارم مقرر میدارد: «هر گونه صدمه و اذیت و آزار و شکنجه جسمی و روحی کودکان و نادیده گرفتن عمدی سلامت و بهداشت روانی و جسمی و ….»
[۸] برای مطالعهای در این خصوص که در کشورهای استرالیا، آمریکا و کانادا انجام شده نک:
Cross, Mathews, Tonmyr, Scott, and Ouimet. “Child Welfare Policy and Practice on Children’s Exposure to Domestic Violence.” Child Abuse & Neglect 36, no. 3 (2012): 210-16.
[۹] در مطالعات متعددی در این خصوص به این رابطه توجه شده است. مثلا نک:
Zavala, Egbert. “Testing the Link between Child Maltreatment and Family Violence among Police Officers.” Crime & Delinquency 59, no. 3 (2013): 468-83.
همینطور نک:
Insetta, Emily R, Aletha Y Akers, Elizabeth Miller, Michael A Yonas, Jessica G Burke, Lindsay Hintz, and Judy C Chang. “Intimate Partner Violence Victims as Mothers: Their Messages and Strategies for Communicating With Children to Break the Cycle of Violence.” Journal of Interpersonal Violence 30, no. 4 (2015): 703-24.