۳ سال پیش خانواده پسر که از آشنایان دور فامیل عمه من بودند، به خواستگاری دخترم آمدند. ۲ ماه پس از خواستگاری عقدشان کردیم و تا به امروز که قرار است حکم طلاق دادگاه را بگیرند، یک روز بدون دعوا و مرافعه نداشتهایم.
مادر جوانی، روی نیمکت های دادگاه خانواده شهید محلاتی زیر آفتاب داغ در انتظار دخترش نشسته تا بالاخره پس از یکسال رفت و آمد دخترش با حکم طلاق از ساختمان بیرون بیاید.
این مادر جوان در گفتگو با خبرنگار مهرخانه، در مورد علت طلاق دخترش میگوید: ۳ سال پیش خانواده پسر که از آشنایان دور فامیل عمه من بودند، به خواستگاری دخترم آمدند. ۲ ماه پس از خواستگاری عقدشان کردیم و تا به امروز که قرار است حکم طلاق دادگاه را بگیرند، یک روز بدون دعوا و مرافعه نداشتهایم.
دختر ۲۲ ساله و پسر ۲۷ ساله است. هر دو دیپلم دارند و پسر در یکی از ارگانهای دولتی مشغول به کار است. ۱۱۴ سکه تمام بهار آزادی مهریه دختر بوده که در ازای گرفتن ۱۱ میلیون تومان پول نقد همه آن را بخشیده تا بتوانند با طلاق توافقی از یکدیگر جدا شوند.
دختر میگوید تازه با همین شرایط هم یکسال طول کشیده است. وی که در حال انجام کارهای پایانی گرفتن حکم طلاق توافقی است، در مورد دلیل اقدام به جدایی چنین میگوید: مهمترین و اصلیترین مشکل ما دخالت خانواده او و دهنبین بودن همسرم بود. در حالیکه دم از ایمان و مذهب میزدند، در خانه و با نزدیکانشان بدترین رفتارها را داشته و به یکدیگر توهین میکردند. حتی بارها پشت تلفن به مادرم توهین کردند. همسرم کوچکترین اختیار و استقلال شخصیتی نداشت و هر چه در مورد من میگفتند، باور میکرد و هر تقاضایی خانوادهاش داشتند، باید انجام میدادم. لباسی که خودش برایم خریده بود، چون خواهرش میگفت خوب نیست، نمیگذاشت بپوشم یا مادرش حتی در مورد نوع آرایش من اظهارنظر و اعمال سلیقه میکرد. دیگر خسته شدم، چون میدانم خودش نمیخواهد عوض شود و تغییر نمیکند، ترجیح میدهم این زندگی را ادامه ندهم.
اما نکته عجیب این ارتباط چیزی است که مادر دختر به آن اشاره میکند: حدود ۲ سال پیش یک روز این پسر از دختر ساده و ناآگاه من به بهانه خرید خانه مبلغ ۲۵ میلیون تومان(معادل قیمت ریالی مهریهاش در آن سال) سفته میگیرد و با این دلیل که گفتهاند باید خانمت هم اینها را امضا بزند، از او امضا و اثر انگشت میگیرد. دخترم هم بدون پرس و جو و مشورت قبول میکند. دخترم آن زمان چیزی به ما نگفت، اما به دوستانش که ماجرا را میگوید آنها خطر این کار را به او گوشزد میکنند. در مراحل طلاق، پسر با اشاره به سفته میخواست آنها را به اجرا بگذارد که با افزایش قیمت سکه سفتههایش بیحاصل شد؛ چون دیگر معادل سکهها نبود و فقط بخشی از قیمت سکهها را شامل میشد و در نهایت هم دخترم بخاطر کوتاهتر شدن مراحل طلاق، مهریهاش را بخشید. اما از همین کار میتوانید بفهمید ما با چه پسر و خانوادهای در ارتباط بودهایم.
به ظهر نرسیده، دختر حکم طلاق در دست با پسر در حال گذاشتن قرار و مدار برای دیدار بعدی هستند. شاید در محضر برای آخرین بار.
منبع: http://goo.gl/IrDC8