Photo: alkiona25/depositphotos.com
در دو سه سال آخر یک جریان جدید در مجلات مد و زیبایی جهان رخ داده است. این جریان بازگشت موی بدن به تصاویر است. واکنش ها به این مساله از حمایتهای سرسختانه برخی از جریان فمینیست برابری گرا تا اظهار تاسف و انزجار نسبت به مردانه شدن تصاویر زنان گسترده است.
دختران نوجوان خیلی زود به اهمیت موزدایی در آموزش جنسیتیشان پی میبرند. این آموزش معمولا دو جنبه دارد: یکم این که موزدایی یک عمل زنانه ضروری است و دوم این که اجازه به انجام دادن در واقع ورود به دنیای زنان بالغ است. اهمیت بیمو بودن از همان دوران کودکی در بازی با عروسکها و یادگیری از شخصیتهای کارتنی فراگرفته میشود و با کلیشههای زبانی و فرهنگی تقویت میشود. زنانی که از انجام این عمل سرباز بزنند مردانه، آلوده و ناهنجار تلقی میشوند و مورد ملامت مستقیم یا غیر مستقیم قرار میگیرند. هیچ زنی از اهمیت موزدایی پیش از مراجعه به استخر بیخبر نیست. این مساله به اندازه ی داشتن مایوی شنا اهمیت دارد.
مطالعات انجام شده در آمریکا نشان می دهد که ۹۵ درصد زنان به طور معمول اقدام به موزدایی میکنند و تنها ۵ درصد از انجام آن سرباز میزنند. اما موزدایی امروزه یک پدیده غربی نیست و پدیدهای بسیار فراگیر است. سوال این جاست که در طول تاریخ چطور؟ آیا موزدایی از غرب به شرق اشاعه داده شده است؟
اگر چه اسناد نوشتاری در این زمینه وجود ندارد اما نقاشیهای مصر باستان نشان میدهد که موزدایی در این منطقه معمول بوده است. وجود ابزار موزدایی در مقبرههای زنان نیز نشان دهندهی اهمیت این ابزار به عنوان یک وسیلهی روزمره است. زنان در یونان باستان و در دوران امپراتوری روم نیز به موزدایی دست میزدند. در این دو دوران عدم موزدایی عملی غیر متمدنانه تلقی میشده است. در دورههای بعدی اگرچه عمل موزدایی در برخی نقاط آسیا و آفریقا رواج داشته است، این عمل در بین زنان اروپایی معمول نبوده است. در طول قرون وسطا، دوران .رنسانس و عصر ویکتوریایی تا اواخر ۱۹۰۰ این عمل به شکل محدود انجام میشده است
آغاز استفاده عمومی از ابزارهای موزدایی در قرن بیستم رخ داد. این مساله ارتباط مستقیمی با تغییر در شکل لباس و پوشش زنانه داشت. در سال ۱۹۱۵ شرکت ژیلت اولین تیغ مخصوص زنان را معرفی کرد و در تبلیغات خود موی بدن را یک عنصر اضافی که باید از میان برداشته شود نشان داد. این تغییر با یک حرکت گسترده برای تولید محصولات مرتبط با بدن و موزدایی انجامید. صابون، کرم، محصولات بهداشتی دیگر و لباس همه در کنار هم متحول شدند؛ ضمن این که در سال های میانی قرن بیستم مجلات و نشریه های بسیاری به تصویر کردن بدن بدوی موی زنانه پرداختند و تصویری ایده آل از بدن بدون مو ایجاد کردند.
به وجود آمدن این تصویر ایده آل در دهه های ۶۰ و ۷۰ مورد انتقاد جریان دوم فمینیسم قرار گرفت. در این دوران، فمینیسم که به عنوان یک جریان آکادمیک فعال میکرد نگرشهای فرهنگی در مورد بدن ایده آل زنانه را رد کرد و زیبایی را افسانه نامید. اما این جنبش که طبیعی بودن را تبلیغ می کرد اقبال چندانی نیافت و موزدایی به عنوان یک عنصر ماندگار در فرهنگ جهانی بدل شد که زیبایی بدن زنانه را منوط به بیمو بودن میکرد.
امروزه، با جهانی شدن اینترنت و دسترسی دایمی به تصاویر تبلیغاتی و گاه پورنوگرافیک از بدن زنانه، بیمو بودن به شدت گسترده شده است. مراکز موزدایی یکی از مهم ترین مراکز مرتبط با مدیریت بدن زنانه و تامین کننده ی استاندارهای زیبایی هستند. این عمل به قدری معمول است که نگرش عموم به بدن زنانه را به کلی تغییر داده است. طوری که بسیاری از مردان که در برخورد و کنش مستقیم با زنان قرار نداشتهاند، بدن زنانه را اساسا بدون مو تلقی میکنند.
موزدایی یک عمل عموما زمانگیر، هزینه بر و معمولا درناک است. تابوی همراه با آن به قدری قوی است که تمام هزینهها و دردهای متحمل شده را بیاهمیت میسازد. این نشانهی دیگری است از این واقعیت که بدن انسان اساسا موجودیتی اجتماعی-فرهنگی است. شما نمیتوانید حتا در مورد طبیعیترین و جسمانیترین رفتارهای خود بدون دست یازیدن به هنجارها و ارزش های فرهنگی تصمیم گیری کنید.
جریان جدید که در مجلات مد و زیبایی رخ داده است نیز، به نظر میرسد بیش از آن که به دنبال گسترش ایدهی حق به بدن و دربرگیرندهی یک پیام فمینیستی باشد، به دنبال ایجاد جذابیت نامعمول است. رویکردی که پیش از این نیز مدتها در طراحی لباس و آرایش بدنی به کار گرفته شده است.
منبع: انسان شناسی و فرهنگ