Photo: Jperagine/Bigstockphoto.com
خانه امن: بیستویک سال از آن روز داغ تابستانی میگذرد که پسرخاله مادرش که آنروزها در تهران سرباز بود به او تجاوز کرد. اما انگار همین دیروز بود. همان سرگیجه. همان کرختی. همان تپش قلب. همان وحشتزدگی. از شدت ترس دستهاش مشت و پاهاش قفل شده بود. یاد دستی افتاد که جلوی دهانش را گرفت و مدام میگفت هیس! هیس! نمیفهمید چه اتفاقی دارد میافتد. لال شده بود.
بیستوشش ساله است و بیستویک سال از آن روز داغ تابستانی میگذرد، هنوز وقتی تکرارش میکند. لبهایش میلرزد. بغض میکند. سرش را از شرم و خجالت پایین میاندازد.
او تنها نیست هر سال میلیونها دختر در جهان قربانی تجاوز جنسی میشوند. بیشتر متجاوزان از نزدیکان و آشنایان هستند .
اما با این میلیونها چه باید کرد. آنها تنها جسمشان آسیب ندیده است، روان و احساسشان آسیبدیدهتر است. مرکز بحران تجاوز میگوید: «به آنها نگویید که موضوع را فراموش کنند.»
نگویید «این اتفاق، خیلی وقت پیش افتاده، چرا الان عذابت میدهد؟» بهبودی، زمانبَر است و بعضی افراد، حوادث ناگوار و ناراحتکننده را در ذهن خود سرکوب میکنند یا سعی دارند آنها را فراموش کنند.
این یکی از روشهای مقابله و کنار آمدن با حادثه رخداده است. رویدادهایی مانند تولد یک بچه، یک برنامه تلویزیونی، ازدواج، تغییر شغل، شروع یک رابطه جدید و غیره میتوانند منجر به یادآوری آن حادثه شوند.
از آنها نپرسید چرا از خود دفاع نکردند. ممکن است افراد در رویارویی با یک وضعیت وحشتناک، خشکشان بزند.
از آنها نپرسید چرا زودتر از اینها، چیزی راجع به این مسأله نگفتند. اگر این اتفاق در سنین پایین رخ داده باشد، شاید سعی کردند آن را بازگو کنند اما دیگران آنها را نادیده گرفته یا حرفشان را باور نکردهاند. شاید تهدید شده باشند یا آنها را آنقدر ترسانده باشند که نتوانند چیزی بگویند. خیلی از افراد در مقاطعی از زندگی سعی میکنند در اینباره صحبت کنند.
به آنها نگویید چه کار باید بکنند. آنها باید کنترل تصمیمات خود را دربارهی مسائلی که آنها را تحت تأثیر قرار میدهد، به دست بگیرند. میتوانید به آنها کمک کنید تا بفهمند چه گزینهها و انتخابهایی پیش روی خود دارند.
آنها را تحت فشار نگذارید تا کاری کنند یا راجع به مسائلی صحبت کنند که آماده روبهرو شدن با آن نیستند. هر وقت آمادگی پیدا کنند، خودشان درباره آن صحبت خواهند کرد.
اغلب اوقات، زنان از واکنش دیگران نسبت به اتفاقی که برای آنها رخ داده واهمه دارند. شاید از این بترسند که کسی حرفشان را باور نکند، خجالتزده شوند، بترسند که شاید تجربههایشان دست کم گرفته شود یا بیاهمیت تلقی شود یا حتی از طردشدن بترسند. اغلب اوقات، زنان از سؤالاتی میترسند که با حسن نیت اما از روی جهل و نادانی پرسیده میشوند. سؤالاتی از قبیل «چرا قبلا بهِم نگفتی؟» «چرا جیغ نکشیدی؟» «چرا به کسی چیزی نگفتی؟» «چرا به پلیس اطلاع نمیدی؟» «چرا (تحریکش کردی / اون دامن رو پوشیدی / از اون مسیر رفتی و …؟»
اگر درک نمیکنید و نمیفهمید که چرا یک زن، رفتار خاصی دارد یا عکسالعملی را از خود نشان میدهد که در حال حاضر شاهد آن هستید، به یاد داشته باشید که این مشکل شماست، نه آن زن.
با سؤالات خود، او را به ستوه نیاورید یا از او سؤالاتی نپرسید که مطمئن نیستید آیا میخواهد به آنها جواب دهد یا نه. در عوض، کتابی را در اینباره مطالعه کنید.