Photo: Eldar Nurkovic/Bigstock.com
نعیمه دوستدار
شهین خانم وقتی در ۱۵ سالگی ازدواج کرد، بچهدار نشد. نه اینکه بچهدار شدن را در سن ۱۵ سالگی بد بدانند؛ اتفاقا همسر روحانی و پدر مذهبیاش هرچه زودتر منتظر حاملگیاش بودند. اما او تا ۱۸ سالگی بچه دار نشد و بقیه هم گذاشتند به حساب کم سن و سال بودن و طبیعت بدنش. بعد از ۱۸ سالگی چند سال دیگر هم تلاش کردند و نتیجه نداد. مادرش به شوهر و همسرش پیغام داد که بگذارند شهین خانم پیش دکتر برود و علت را بررسی کنند اما شوهرش به هیچ وجه زیر بار نرفت. میگفت دکتر زنان حتی اگر زن باشد هم حرام است. میگفت راضی نیست تن زنش را هیچ کس ببیند. میگفت معاینه ضرورتی ندارد. او را بستند به درمانهای سنتی و آب دعا، اما افاقه نکرد.
۲۳ ساله که بود، تحمل شوهرش تمام شد و زن گرفت. افسرده و بیمار شده بود. پدرش این بار پادرمیانی کرد و از شوهرش خواست که اجازه بدهد او را پیش دکتر زنان ببرند. به شرط زن بودن، اجازه داد. دکتر مشکل کوچکی را در او تشخیص داد که با دارو قابل حل بود. شش ماه تحت درمان بود و بعد حامله شد. اما خوشبخت نشد. زندگیاش با زن دیگری تقسیم شده بود و برایش افسردگی و تنهایی باقی مانده بود.
دسترسی به پزشک و درمان یکی از ابتداییترین حقوق انسانی است که در ایران در منشور حقوق بیمار مصوب وزارت بهداشت و درمان مورد تاکید قرار گرفته است. بر اساس این منشور، دریافت مطلوب خدمات سلامت حق بیمار است و ارائه خدمات سلامت باید فارغ از هرگونه تبعیض از جمله قومی، فرهنگی، مذهبی، نوع بیماری و جنسیتی باشد.
همچنین باید خدمات درمانی بر اساس دانش روز و مبتنی بر برتری منافع بیمار در اختیارش قرار بگیرد.
توجه ویژه به حقوق گروههای آسیبپذیر جامعه از جمله کودکان، زنان باردار، سالمندان، بیماران روانی، زندانیان، معلولان ذهنی و جسمی و افراد بدون سرپرست هم در این منشور مورد تاکید قرار گرفته است.
این منشور حق انتخاب بیمار را بدین شکل محترم شمرده است: «حق انتخاب و تصمیمگیری آزادانه بیمار در دریافت خدمات سلامت باید محترم شمرده شود.»[i]
حق سلامت زنان و دختران در ماده ۱۲ کنوانسیون محو کلیه اشکال تبعیض علیه زنان هم مطرح شده است. مطابق این ماده، «دسترسی به مراقبتهای ناظر بر سلامت و درمان که شامل سلامت باروری نیز میشود، از حقوق بنیادین این کنوانسیون است. مطابق ماده۱۲ کنوانسیون محو کلیه اشکال تبعیض علیه زنان، دولتها متعهد شدهاند هرگونه تبعیض در دسترسی زنان به خدمات بهداشت و درمان را محو کنند و خصوصاً در زمینه تنظیم خانواده، بارداری، زایمان و دوران بعد از زایمان در این کنوانسیون تأکید ویژهای شده است.
با این حال زنان در بسیاری از موارد از حقوق مربوط به بیماری و سلامت خود محرومند و به خاطر دسترسی نداشتن به امکانات پزشکی و درمانی سلامت خود را از دست میدهند. قرار گرفتن در شرایط بیماری و مانع ایجاد کردن بر سر راه دریافت درمانهای مناسب را میتوان نوعی خشونت علیه زنان تعریف کرد.
ریشه در فرهنگ
در فرهنگ ایرانی مردان این قدرت را دارند که برای سلامت زنان تصمیمی بگیرند یا او را از دریافت خدمات درمانی محروم کنند. این خشونت گاه آشکار و گاه پنهان اتفاق میافتد. وجه آشکار آن زمانی است که مرد به هر دلیل مانع مراجعه زن به پزشک میشود یا دریافت درمان های خاصی را برای او ممنوع میکند.
بنا بر باور سنتی و مذهبی گروهی از مردان ایرانی، مراجعه به پزشک مرد برای زنان درست نیست، حتی اگر نیاز زن به پزشک اورژانسی و ضروری باشد.
با اینکه حتی مراجع تقلید مراجعه به پزشکان مرد را در شرایط ضرورت جایز دانستهاند پذیرش این موضوع هنوز برای گروهی از مردم ممکن نیست. بر اساس استفتائات انجام شده، «جراحی زنان توسط مردان با وجود پزشک زن اگر ضرورت دارد مانع ندارد، ولی بدون ضرورت با وجود دکتر زن به مرد مراجعه نکنند.»
همچنین درباره حکم مراجعه زن به پزشک مرد یا رادیولوژی، سونوگرافی، تزریقات و جراحی زنان توسط مردان با وجود پزشک زن، مراجع تقلید نظرات مختلفی دارند که البته در کلیت با هم مشابه است، از جمله علی خامنهای گفته که اگر معاینه و درمان منوط به نظر و لمس حرام باشد جایز نیست مگر در صورتی که مراجعه به پزشک زن حاذق و متخصص غیرممکن باشد.
بر این اساس اغلب مراجع تقلید، مراجعه به پزشک مرد را تنها در صورت ضرورت جایز دانستهاند و در شرایطی که متخصص زن در دسترس نباشد.
با این نگاه کم نیستند زنانی که از درمانهای ضروری و مورد نیاز خود محروم میشوند چون مردان، شامل همسر و پدر و برادر با تشخیص خود مراجعه به پزشک را برای آنها غیر ضروری میدانند.
شوهرم به دکترها حساس بود
سعیده، ۲۴ ساله، از تجربه خود در مراجعه به پزشک میگوید: «مدتها خونریزی شدید داشتم اما شوهرم به دکترها حساس بود و نمیگذاشت برای بررسی علت بروم. با التماس راضیاش کردم به رفتن پیش پزشک زن خانوادگیمان رضایت دهد اما بعد که کار به جراحی کشید، باز دبه درآورد و گفت بیمارستان که فقط زنانه نیست و وقتی عمل شوی خدمه بیمارستان و اتاق عمل مرد هستند و تو را میبینند. وقتی بالاخره به حال مرگ افتادم، رضایت داد که عمل کنم اما آن هم با روی ترش. تا مدتها بعد از عمل با من بداخلاقی میکرد انگار من تعمدا مریض شدهام.»
انیسه هم که به حساسیت پوستی شدیدی مبتلاست از تجربه مشابهی میگوید: «حساسیت شدید پوست تنم را کنده. حتی نمیتوانم بخوابم و لباس بپوشم. صورتم وحشتناک شده. با این حال برای درمان مرتب مشکل داریم. در شهر ما متخصص پوست زن نیست. خودش با من پیش دکتر میآید و وقتی دکتر میخواهد معاینهام کند بالای سرم میایستد. دکتر معذب و ناراحت میشود اما چیزی نمیگوید. خودم هم استرس میگیرم. دکتر رفتن برایم عذاب است. هم جسمم مریض است و هم روحم.»
سارا هم از مراجعه به روانشناس میگوید: «بهم میگوید چه لزومی دارد سفره دلت را پیش یک مرد باز کنی؟ می گوید درست است که قرار نیست معاینهات کند، اما توی اتاق با تو تنهاست. من افسردگی شدید دارم اما جز دوا خوردن نمی توانم کاری برای درمانم بکنم. او به من اجازه مشاوره نمیدهد.»
ممانعت از مراجعه به پزشک متخصص و ایجاد مانع در دریافت خدمات درمانی مدرن و به روز، سوی دیگری هم دارد. سوی دیگر آن قرار دادن زنان در معرض استفاده از خدمات ناامن، غیرعلمی و خطرناک است.
زنانی که از دریافت خدمات امن پزشکی محروم باشند، با احتمال بیشتری در معرض استغاده از روشهای خانگی و سنتی و مراجعه به افراد غیر متخصص قرار میگیرند. درمانهای خانگی که از سوی افراد غیرمتخصص پیشنهاد میشود، میتواند به قیمت از دست رفتن سلامت بیمار تمام شود و عوارض جبران ناپذیری برای فرد داشته باشد.
در شهرهای کوچک و روستاها، احتمال چنین خطراتی بیشتر هم هست. به دلیل در دسترس نبودن خدمات پزشکی تخصصی در روستاها و باورهای سنتی و مذهبی، زنان هنوز از درمان قابلهها و پیرزنان محلی استفاده میکنند و این درمانها نه تنها نتیجه نمیدهد بلکه شرایط روحی و روانی بیمار را نامساعد میکند و توان جسمی و کارکرد عادی بدن او را در زندگی روزمره به هم میریزد.
نباید از یاد برد که انواع مختلف خشونت شامل خشونت جسمی، روانی و جنسی، خود تهدیدکننده سلامت زنان و دختران است: رویهای که از کلیشههای جنسیتی، باورهای مذهبی و فرهنگی و تعصبات مردسالارانه ناشی میشود و از طریق هنجارهای اجتماعی و فرهنگی در جامعه استمرار مییابد.
[i] بند سوم