Photo: malija/Bigstock.com
ماهرخ غلامحسینپور
به خوبی نمیشود فهمید که طلاق عاطفی منجر به بروز خیانت و دروغ میشود یا دروغ و خیانت است که طلاق عاطفی را رقم میزند، اما به خوبی میشود درک کرد که مابین این دو پدیده رابطه مستحکمی وجود دارد.
گرچه با یک جستجوی مختصر میتوان به آمار متفاوت و متغییری در مورد افزایش خیانت و دروغ در روابط زناشویی و بروز طلاق دست یافت، اما حقیقت آن است که هیچ معیار مشخصی برای تعیین میزان اثرگذاری این پدیده بر زندگی زناشویی وجود ندارد، چرا که قریب به اتفاق این موارد اساسا گزارش نمیشوند. فقط بر اساس تجربه و با تکیه بر شنیدههای روزمره، در گفتگو با زنان و مردان جوان پیرامونمان میتوانیم تعداد قابل توجهی از مردان را بیابیم که با وجود داشتن همسری که به خوب بودنش معترفند، اما رابطه یا رابطههای دیگری نیز دارند و البته زنانی را هم میشود دید که به ارتباط با مرد دیگری معترفند، گرچه هیچ آمار دقیق، علمی و قابل اتکایی در این زمینه در دسترس نیست.
به گزارش خبرآنلاین در میزگردی که برای بررسی دلایل خیانت در شهریورماه ۱۳۹۴ برگزار شد، مهدی مسلمیفر کارشناس خانواده و روانشناس در این باره با اشاره به اینکه آمار دقیقی در باره خیانت وجود ندارد، علت این نقصان آماری را این طور عنوان میکند: «چون مانند بسیاری از پژوهشهایی که درخصوص روابط عاطفی یا جنسی افراد صورت میگیرد و در حوزه حریم شخصیشان است، جامعه هدف را نمیتوانیم به راحتی مشخص کنیم. وقتی مثلا روی موضوع فانتزی جنسی قرار است آماری ارائه شود، کجا باید جامعه آماری این پژوهش را پیدا کرد؟ در صورت پیدا کردن هم بسیاری حاضر به همکاری نیستند، به همین دلیل هم بسیاری از اظهارنظرهایی که میشود آنقدر درست نیست که بتوانیم بحرانها و مسائل این چنینی را تحلیل کنیم و خیلی وقتها مواردی که مطرح میشود ناظر به اظهارنظرها و تجربیات شخصی است.»
نه تنها آماری در این مورد به طور دقیق وجود ندارد بلکه قضاوت کردن در مورد اینکه مرزهای خیانت دقیقا کجاست کار بسیار دشواری است. این روزها زندگی انسانها نه چندوجهی که هزار وجهی است، تغییرات شگرفی در دنیای ارتباطات و تکنولوژی ایجاد شده و مرزهای خاکی را ندیده گرفته است. به مدد دنیای مجازی، دنیای امروز، دنیای بیمرز است و به همان نسبت هم تعاریف واژهها تغییر کردهاند. پیشتر از این هر زن یا مردی که زندگی مشترکی داشت، اگر وارد رابطه تازه و همزمان با حضور شریک زندگیاش میشد، بیتوجه به شرایطی که داشت خائن خوانده میشد. امروزه اما قضاوت کردن دربارهٔ رفتار آدمها به واسطهٔ تغییر در تعاریف چندان ساده نیست. مشکلات آشکار و نهان وجود دارد و بازخورد و رفتار انسانها اعم از زن و مرد در مواجهه با آنها متفاوت است. همه چیز نسبی است و نمیشود به صورت مطلق درستی یا نادرستی برخی امور را سنجید. نمیشود به روشنی دربارهٔ زشتی یا زیبایی یک پدیده سخن گفت و این بر پیچیدگی اتفاقهای زندگی میافزاید. اما یکی از عوامل اصلی ازهم پاشیدگی روابط خانوادگی، داشتن ارتباط بیرون از چهارچوب تعریف شده خانواده و دروغ و پنهانکاری است.
«سهیلا» بعد از ۲۸ سال زندگی مشترک درخواست طلاق داده است، او در طول تمام این سالها همپای همسرش کار کرده، او را دوست داشته و به او وفادار بوده و در روزهایی که تصور میکرده کشتی زندگی به ساحل آرامش و سکون رسیده و حالا میتواند بقیه عمرش را در ساحل عافیت به آرامش برسد، تازه فهمیده نه تنها شوهرش سه سال است با دختری که همسن دخترشان است، رابطه دارد بلکه با رو شدن این ماجرا، بلبشوی تازهای دامن زندگیاش را هم گرفته، همسرش پیش از این به عروسشان هم نظر داشته و چند باری به شکل پیدا و پنهان به او میل نشان داده و حالا ماجرا از پشت پرده رو آمده، مشکل اینجاست که همزمان با سهیلا و با بالا گرفتن اختلافات خانواده، عروس او هم درخواست طلاق داده و میگوید قادر به زندگی با مردی نیست که پدری خیانتکار و فاسد دارد»
«سولماز امینی» مشاور و کارشناس روانشناسی در گفتگو با خانه امن در ارتباط با مفهوم خیانت در روزگار امروز با اشاره به اینکه غالبا «برای تحلیل هر پدیده، از تعریف آن سوژه شروع میکنند و این تعاریف اگر در حوزه علوم انسانی باشد از جهات مختلفی میتواند مورد بررسی قرار گیرد، در تعریف پدیدهای اعتباری همچون خیانت میگوید: «خیانت از بعد جنسی و جنسیتی میتواند در چارچوب یک تعهد از هم پاشیده تعریف شود؛ عبور و نادیده گرفتن چیزی به اسم تعهد قلبی یا کتبی که افراد دو به دو با هم در زیر سایهٔ توافق آن وارد نوعی رابطهٔ قانونمند میشوند و اخلاقا موظف به رعایت قوانین تعهد خود هستند.»
او میافزاید: «این تعهد در جوامع و فرهنگهای مختلف قوانین خاص خود را دارد و همچنان که زیر پا گذاشتن هر تعهدی مجازات و تبعاتی دارد این نوع از تعهد نیز خارج از چتر مجازات نیست. این مجازات را بیآنکه بدانیم از نیکان خود و از آداب و رسوم و فرهنگ خود و از شخصیت خود به ارث میبریم. به هیچ عنوان نمیتوان دلایل قطعی برای بروز مسایل انسانی آورد. چندان که ممکن است با وجود تمام علایم شناخته شده و ثابت شده بروز این رفتار در هر فرد متفاوت باشد»
از این کارشناس میپرسم پس تکلیف انسان با شناخت مرزهای خیانت چیست؟ او پاسخ میدهد که اخلاق است که برای ما این حد و مرز را مشخص میکند.
«اخلاق به شما میگوید زن و مرد باید چگونه رفتار کنند. از نظر اخلاق تبصرههای جنسیتی دربارهٔ صداقت، پاکدامنی، شرافت و وفاداری و تعهد میتواند یکی باشد و طبعا آنجا که پای اصول اخلاقی و انسانی به میان میآید، هیچ چیز؛ نه جنسیت و نه حتی بهانههای شرعی نمیتواند توجیهی برای زشتیهای افراد باشد. زشتی زشتی است؛ خواه یک مرد مرتکب آن بشود خواه یک زن…»
اما مقوله «اخلاق» هم به زعم خانم امینی نسبی است، امری نسبی که به شرایط اجتماعی فرد مربوط است و انسان آن را فرا میگیرد. به همین علت هم تعریف جامعی نمیشود از آن ارائه کرد به خصوص در جایی که موجودی نسبی و متغییر به نام انسان حضور دارد. چرا که انسانها هر روز و هر لحظه و بر حسب نوع رشد، زمان و نیازهایشان تغییر میکنند.»
غزل زن جوان ۳۵ ساله مجردی است که تجربه ازدواج نداشته و چند سالی را هم برای ادامه تحصیل بیرون از ایران زندگی کرده است. او در آخرین رابطه جدیاش با مردی آشنا شده که زن و زندگی داشته. غزل در پاسخ به این سوال که «آیا با ورود به این رابطه اخلاق را نادیده گرفته؟» میگوید: «تا پیش از درگیر شدن در چنین رابطهای حتی تصورش هم برایم ممکن نبود. من به شدت آدم اخلاقمداری بودم. همیشه این موضوع دغدغهام بود که اگر من همسر زنی را از چنگش درآورم، چه بسا بعدها کسی با خودم چنین کند. اما حالا من ازدواج نکردهام. تنهایی امانم را بریده. اولش تلاش کردم رابطهام عادی و عاطفی نشود ولی چیزهایی هست که نمیشود جلویش را گرفت. بعدش تعاریف برایم تغییر کردند. از خودم پرسیدم مگر چند بار ممکن است در طول مسیر زندگی با کسی برخورد کنم که همه چیزش درست منطبق با دلخواهیهای من است؟ اگر این شانس را تنها به دلیل حضور زن دیگری از دست بدهم هرگز خودم را نخواهم بخشید.»
غزل و مردی که با او رابطه دارد هرگز درباره زندگی دیگری که به طور موازی در کنار رابطه آنها جریان دارد و زیر پوست رابطهشان نفس میکشد، با هم حرف نمیزنند. غزل ترجیح میدهد لحظاتی که با هم میگذارند را در آرامش بگذراند. مرد هم تا به امروز از او توقع نابهجایی نداشته و هر چه او خواسته برایش فراهم کرده است. غزل میگوید: «آنها به شدت با هم مشکل دارند. رابطهشان به ته رسیده.» میپرسم: «چرا جدا نمیشوند؟» میگوید: «بارها این سوال را از خودم پرسیدهام اما جراتش را ندارم از او بپرسم. نمیخواهم گمان کند منتظر چنین اتفاقی هستم. برای من حضور او همین قدر که هست کافی است. ما با هم اوقات خوبی داریم. من هم قصد ندارم بیش از این پیش بروم. منظورم ازدواج و این چیزهاست.»
سولماز امینی معتقد است با توجه به تجربه مراجعهکنندگان به مشاور، به نظر میرسد که آمار مردان متاهلی که رابطه دیگری را موازی با زندگی مشترک رسمیشان دارند از زنان متاهل با شرایط مشابه بیشتر است. علت؟ واضح است. باورهای فرهنگی در ایران چنین امری را برای یک زن ناپسندتر از یک مرد میداند. «اما زنان در بروز این قبیل تهاجمها و قوانین ناعادلانه درباره خودشان بیتقصیر نبودهاند. آنان به دلیل ضعف و ظرافت در معاش و زندگی در طول تاریخ از تابوشکنی هراس داشتهاند. زنان اغلب دروغهای شیرین را چه از زبان افکارشان باشد چه از زبان اجتماع بهتر پذیرا هستند تا حقیقتهای ویرانگر که بعد از آن باید هزینه زیادی بابت ساختنهای جدید بدهند. بنابر این ترجیح میدهند رابطهای را که در چهارچوبشان آشکار نشده، نادیده بگیرند.»
از سولماز امینی پرسیدم که وقتی با مراجعینی برخورد میکند که به نظر میرسد در زندگیشان همه چیز در جای درستش قرار دارد، اما خیانت هم در هزار لای آن ریشه دوانده، دلایلی که از سوی آنها برای توجیه داشتن یک رابطه جدید اظهار میشود، از چه جنسی است؟
او در پاسخ به این پرسش میگوید: «واقعیت این است که کسی نمیتواند بگوید در زندگی که دستخوش چنین اتفاقی شده همه چیز سر جای خودش قرار دارد. حتی اگر اینگونه به نظر برسد. حتی ممکن است به نظر آن دو نفر این طور باشد که همه چیز سر جایش قرار دارد. در واقع وقتی شخصیتها با هم سازگار است و بدهبستانها و معاملههای میان آن دو، منافع طرفین را تامین کند، رخ دادن این گونه اتفاقها احتمال کمتری دارد.»
نوشین، ۳۸ ساله، سالهای طولانی با همسرش زندگی کرده، بارها شاهد خیانت او بوده، تلفنهای مشکوک، تماسهای عجیب، روابط کشفشده و روشده و کشفنشده و پنهانی که او میگوید «آن را بو میکشیده» اما در نهایت او هم وقت بازی با کودکش در پارک با مردی آشنا میشود و با او ارتباط میگیرد، حالا رابطه شیرین و مرد دوم رو شده و پرونده طلاق او و همسرش در حال رسیدگی است.
به گفته خانم سولماز امینی «غالبا مرد خانواده وقتی از رابطه همسرش با فردی دیگر مطلع شود به قدر زن انعطاف به خرج نمیدهد و مطابق با آنچه از سوی اغلب مردان دیده میشود، این حق را تنها برای خودش قائل است و از سوی زن آن را خیانت تعبیر میکند.»
به نظر میرسد در روابط زناشویی و حتی ارتباطات عاطفی خارج از ازدواج در عصر حاضر حداقل در میان زنان و مردان ایرانی یک نوع تغییر و گردش اساسی در تعاریف و فرهنگ و سنت در حال رخ دادن است که بیآنکه قصد قضاوت کردن داشته باشیم، خلاف قانون، خلاف عرف وگاه خلاف اخلاق به نظر میرسند.