عکس:soupstock/Bigstock.com
خانه امن:دادههای مهم و فراوانی نشان میدهند کودکانی که در رابطههای پُر زَد و خورد زندگی میکنند، ناخوشایندترین نوع خشونت علیه کودک را تجربه میکنند.
اینکه آیا یکی از والدین، آنها را مورد خشونت فیزیکی قرار میدهد یا خیر، اهمیت کمتری دارد؛ زیرا مسأله بسیار مهمتر، زخمهای روحی و روانی است که با دیدن کتک خوردن مادر توسط پدر در آنها به جا میماند.
تخمین زده شده که خشونت در خانواده در ۳ تا ۴ میلیون خانوار آمریکایی شیوع دارد. اگر در هر خانه ۲٫۵ کودک زندگی کند، به این معناست که ۷٫۵ میلیون کودک در سال خشونت یاد میگیرند؛ یا به عنوان تماشاگر و یا به عنوان شرکتکننده در خشونت.
کودکانی که در خانهای زندگی میکنند که در آن خشونت رخ میدهد، همیشه تحت تأثیر آن قرار میگیرند.
تحقیقات نشان میدهد که خشونت در خانواده ممکن است تنها عامل بسیار مهم در بدرفتاری کودک باشد. نرخ خشونت علیه کودک و یا غفلت جدی در خانهای که خشونت خانگی در آن شایع است، ۱۵۰۰ درصد بیشتر از میانگین ملی است. کودکانی که تحت تأثیر خشونت خانگی هستند، احتمالاً غفلت بیشتری را تجربه میکنند و بیش از نیمی از آنها خودشان به صورت فیزیکی مورد خشونت قرار میگیرند.
نیازی نیست کودکان شاهد خشونت باشند تا تحت تأثیر آن قرار گیرند. واضح است که کودکانی که مورد خشونت قرار میگیرند، بسیار رنج میبرند. اما کودکانی که شاهد خشونت هستند نیز به همان اندازه تحت تأثیر قرار میگیرند.
کودکان همچنین عواقب خشونت را پس از آنکه اتفاق میافتد میبینند. ممکن است زخم، لباس پاره شده، اشیای شکسته، وسایل متلاشی، جای مشت روی دیوار، و چشمان پُف کرده را ببینند. آنها تنش را حس میکنند، از فرد پرخاشگر میترسند، و احساس امنیت نمیکنند.
وقتی کودک به طور مستقیم یا غیرمستقیم شاهد خشونت است، این امر میتواند مانع رشد جسمی، شناختی، روانی، و اجتماعی او شود.
بعلاوه، کودکان معمولاً در بین دعوا گرفتار میشوند. کودکان اغلب فکر میکنند که آنها به نوعی باعث خشونت شدهاند؛ و اینکه اگر رفتارشان خوب بود، چنین اتفاقی نمیافتاد و یا اینکه میتوانستند خشونت را متوقف کنند یا از وقوع آن پیشگیری کنند.
تصویر یک کودک در خانهای که در آن خشونت است
گزارشهای مادرانی که مورد خشونت قرار گرفتهاند نشان میدهد که ۸۷ درصد کودکان شاهد خشونت هستند.
از آن جایی که رابطههای نخستین، اساس همه رابطههای بعدی را شکل میدهند، استرس مرتبط با خشونت در سنین پایین میتواند برای رشد آتی کودک مشکلساز شود.
شواهد حاکی از آن است که برای بسیاری از کودکان، پرخاشگری و خشونت در سن ۳ تا ۴ سالگی زمینه خشونت و ارتکاب جرم را در آینده فراهم میکند.
محققان در بین کودکان پیشدبستانی که شاهد خشونت هستند نشانههایی از وحشت یافتند که در اعمالی مانند جیغ زدن کودک، زودرنجی، قایم شدن، لرزیدن و لکنت زبان نمایان بود. اغلب دچار بیخوابی، راه رفتن در خواب، کابوس، و شب ادراری میشوند.
تأثیر خشونت خانگی بر کودکان
خشونت فیزیکی و غفلت: علاوه بر افزایش احتمال خشونت علیه کودکان و غفلت، ممکن است کودکان هنگامی که تلاش میکنند از مادرشان محافظت کنند آسیب ببینند و یا در میان دعوا گرفتار شوند.
دردهای فیزیکی: ممکن است کودکان از دردهای فیزیکی مرتبط با استرس، مانند سردرد، جوش، زخم، و اختلالات خودایمنی، رنج ببرند.
پرخاشگری و مشکل در تعامل با افراد هم سن و سال: بعضی از کودکان خشونتی را که در خانه شاهد آن هستند تقلید میکنند. بعضی دیگر ممکن است به عنوان ابزاری برای امن نگه داشتن خود، از اجتماع کنارهگیری کنند.
رفتارهای رایج: ممکن است کودکان دچار از دست دادن اشتها، کابوس، ترس از غریبه، بداخلاقی، و شب ادراری شوند. این کودکان اغلب دچار تأخیر در یادگیری و مشکلات گفتاری و شنیداری میشوند.
ویژگیهای رایج کودکان خانوادههای خشن
آنچه که در ادامه میآید ویژگیها و رفتارهایی است که کودکانِ خانوادههای خشن در معرض آن هستند. طبیعتاً، همه کودکان این ویژگیها را ندارند، و بسیاری از کودکان میتوانند از خشونت فرار کنند بدون اینکه آسیبی ببینند. همچنین، بسیاری از این ویژگیها ممکن در کودکانی دیده شود که در خانههای بدون خشونت فیزیکی زندگی میکنند. اما الگوهای خاصی وجود دارد که قویاً نشان میدهد که کودک خشونت را تجربه میکند یا شاهد آن است.
رفتار منزوی / بیتفاوت: افسردگی کودکی، احساس بیقدرت بودن، رفتار غیر اجتماعی و منفعل، دمدمی مزاج، بیش از حد کنترلشده، اعتماد به نفس پایین
رفتار خشن / پرخاشگرانه: خشم، عصبانیت بارز، آستانه تحمل پایین، ضعیف در معاشرتهای اجتماعی، به سختی قابل کنترل است، عزت نفس پایین
خجالت و احساس حقارت بخاطر متعلق بودن به یک خانواده غیرسالم
احساس گناه و مسئولیت بخاطر خشونت در خانواده
لکه ننگ: احساس متفاوت بودن
ترسهای فیزیکی
ترس از نزدیکی و صمیمیت: بیاعتماد، گارد گرفته، در حالت آمادهباش
بیاعتماد به جنس مذکر (جنس مذکر و مؤنث)
احساس همنوعی با فرد پرخاشگر (بیشتر مذکر)
احساس همنوعی با قربانی (بیشتر مؤنث)
ارزشهای مبهم: استفاده از نیروی فیزیکی، به عنوان یک ابزار قابل قبول برای مسلط بودن تلقی میشود (بویژه کنترل زنان توسط مردان). “حق با کسی است که قدرت داشته باشد.” “مردان مهربان بازنده هستند.”
وفاداری و احساسات مبهم و متضاد نسبت به والدین: احساس عشق / نفرت به هر دو والدین؛ خشم، افسوس، و تحقیر نسبت به فردی که مورد خشونت قرار میگیرد؛ خشم، ترس و احترام به فرد پرخاشگر.
کودک با رفتار مادرگونه یا پدرگونه: زود مادری کردن، جابجایی نقش
مشکلات و شکایات جسمی
مشکلات یادگیری
رفتار جنسی که به عنوان ابزای برای بیان قدرت و خشم دیده میشود و نه عشق و محبت
نقاط قوت کودکانی که در معرض خشونت خانگی و بیخانمانی هستند
انعطافپذیر بودن
مهارتهای قدرتمند برای بقا و نجاتیافتگی
مهارتهای حل مسئله
آگاهی از احساسات و عواطف دیگران
بلوغ
همدلی
خلاقیت
منبع: Doorways VA