عکس:Jörg Mollowitz
این روایت، گزارشی است از پرونده یکی از مراجعان به روانشناس که مورد خشونت خانگی قرار گرفته است. اما از آنجایی که خروج از رابطه خشونتآمیز ساده نیست، توصیههای روانشناس هم همراه گزارش است.
- صبا فهیم – روانشناس
شیوا پس از اینکه توسط همسرش مورد ضرب و شتم قرار گرفته به مشاور خانواده مراجعه میکند. او دو سال قبل با سعید ازدواج کرده است و پیش از ازدواجشان چند ماهی باهم آشنایی مختصری داشتهاند.
یکی از شروط ازدواج سعید، کار نکردن شیوا بوده است که او هنگام ازدواج این شرط را پذیرفته است. سعید هم متعهد شده نیازهای مالی همسرش شامل خوراک و پوشاک و مسکن و مسافرت و غیره را برآورده کند. زندگی آنها به لحاظ مالی و ملزومات مورد نیاز، تامین است. سعید برای شیوا لباسهای مارکدار میخرد، او را به مسافرت خارج از کشور میبرد، رستورانهای خوب و … .
کمی بعد از ازدواج، سختگیریهای سعید در مورد رفتار و روابط شیوا شروع شده و قوانین متفاوتی را برای رفت و آمدهای او گذاشته است.
بر اساس یکی از این قوانین شیوا حق ندارد دیرتر از ساعت ۸ شب به خانه برگردد. این درحالی است که سعید در روابط و رفت و آمدهایش هیچ محدودیتی ندارد و خیلی مواقع حتی شیوا را در جریان رفت و آمدهایش قرار نمیدهد.
در سال گذشته چندین بار برای اینکه شیوا دیرتر از ساعت ۹ شب به خانه برگشته است دعوا کردهاند.
آخرین بار شبی بود که شیوا به همراه خواهر و برادر خود از منزل مادرش به خانه بر میگشت. آنها در ترافیک سنگینی ماندند و حدود ساعت ۹:۲۰ شب به خانه شیوا رسیدند. سعید که بیرون در خانه منتظر او ایستاده بوده به محض رسیدنش به طرف ماشین رفته و به خاطر یک ساعت و بیست دقیقه تاخیر، در حالی که موهای شیوا را در دور دستش پیچیده بوده او را به داخل خانه میکشاند و به شدت کتکش میزند. طوری که به حالت نیمه بیهوش و خون آلود به کناری میافتد.
سختگیریهای شدید سعید بر امور شخصی شیوا، کنترل بر ساعت رفت و آمدهایش، و تهدید و تنش مداوم به همراه خشونت فیزیکی اخیر مسائلی هستند که شیوا را برای چارهجویی به مطب روانشناس کشانده است.
زنان بسیاری (بخصوص در جوامع مردسالار) تحت نظارت و کنترل شدید همسرانشان قرار دارند. در این جوامع قوانین یک جانبهای که محدود کننده آزادیهای فردی و نقض پایهای حقوق و شاَن یک انسان است از طرف مردان بر زنان اعمال شده و توسط سنت و هنجارهای اجتماعی تقویت میشود.
طی دهههای اخیر و در روند مدرنیزه شدن، در برخی از سطوح اجتماعی، این مردسالاری شکل مدرن به خود گرفته و کمتر در شکل سنتی آن ظاهر میشود. اما مهم آن است که ریشههای مدلهای مدرن شده مردسالاری نیز از همان الگوی سنتی مردسالارانه تغذیه میکنند. الگویی که زنان را به لحاظ اجتماعی، اقتصادی و حقوقی وابسته به مردان نگه داشته، آنها را در موضع فروتر قرار داده و در مقابل پرخاشگری مردان، آسیبپذیر میکند.
زنانی که حامی دارند و آنها که ندارند
هرروزه زنان بسیاری با شکایت و ناراحتیهای روانی ناشی از خشونت فیزیکی و عاطفی برای مشاوره به متخصصین مراجعه میکنند. برخی از آنان نیاز به کمک برای تصمیم گیری بر قطع رابطه شان دارند و برخی اصرار برای حفظ و اصلاح آن.
این افراد دست کم به دو دسته تقسیم میشوند. دسته اول کسانی که دارای حمایت خانواده و استقلال مالی هستند و دسته دوم کسانی که حمایت خانوادگی و استقلال مالی ندارند.
در مورد دسته دوم موانع برای ترک رابطه یک جانبه و سلطهگرانه بیشتر است. در این موارد قدرتمند سازی زن به لحاظ امکان ادامه زندگی تک نفره مستلزم حمایت خدمات اجتماعی و قانونی است. خدمات اجتماعی که نه تنها اسکان امن برای فرد مورد خشونت قرار گرفته را تامین کند که به او برای یافتن شغل و درآمدزایی نیز کمک کند. نقص در ارایه چنین خدماتی باعث میشود تا زنان بیشتری روابط خشونت آمیز را تحمل و به آن ادامه دهند.
اما در مورد گروه اول، اگر خود مایل به ترک رابطه باشند کار راحتتر است. اما در همین گروه زنان بسیاری نیز هستند که با وجود حمایت خانوادگی و استقلال مالی مایل به ترک رابطه سلطهگرانه و خشونت آمیز نیستند.
در مورد شیوا، اگرچه همسرش به او اجازه کار کردن نداده است و از زمان ازدواجشان به لحاظ مالی به سعید وابسته بوده اما این به معنای عدم توان مالی او نیست. او پیش از ازدواج با سعید شغل موفقی داشته و برای احیای دوباره حرفهاش به خود مطمئن است. همچنین از زمانی که خانواده اش شاهد کتک خوردن او از سعید شدند، حمایتشان را برای هر تصمیمی (ولو جدایی) در مورد زندگیاش با سعید اعلام کردهاند.
اما شیوا میگوید که سعید را دوست دارد و مایل به ترک ازدواجش نیست. بعد از چندین جلسه مشاوره، روانشناس و شیوا هر دو به وابستگی ذهنی شیوا به سعید واقف شدند. وابستگیای که حتی علیرغم استقلال مالی در بسیاری از افراد وجود دارد. برخی آن را معادل دوست داشتن میدانند و برخی حتی معادل عشق.
در مواردی گفته میشود که روابط سلطه جویانه بعد از گذشت زمان ممکن است رفته رفته شکل ملایمتری به خود بگیرد. گذشت زمانی که گاه تا میانسالی افراد طول میکشد و در قبال حفظ رابطه، هزینههای روانی سنگینی پرداخت میشود. گاهی بهبود بخشیدن به این روابط با جلسات ممتد زوج درمانی (درصورتی که زن و مرد هر دو مراجعه کنند) و یا مشورت و حمایتهای خانوادگی ممکن است بهتر شود. اما در اکثر موارد رفتارهای سلطه جویانه ریشه در تربیت و بافت فرهنگی و اجتماعی فرد داشته و تغییر آن کار سادهای نیست.
راهکارهایی برای مقابله با خشونت
مستقل از اینکه میل به ماندن در رابطه با یک فرد سلطهجو و پرخاشگر را چه نامگذاری کنیم (وابستگی ذهنی، دوست داشتن، عشق، ترس، نیاز، …)، و با توجه به اینکه این میل در بسیاری از افراد دیده میشود، چند راهکار اولیه در مشاوره به شیوا (و افرادی که مایل به ادامه چنین روابطی هستند) توصیه میشود:
۱) رفتارهای سلطهگرانه و خشونت آمیز همسرتان را امر خصوصی داخل خانه تلقی نکنید. در مورد آنها با خانواده خود، خانواده همسرتان و با دوستانتان صحبت کنید. همسرتان را نیز در جریان این بگذارید که دیگران از رفتار او خبردار خواهند شد. عمومی کردن رفتار خشونت آمیز غالباَ به کاهش دفعات آن کمک میکند.
۲) به همسرتان هشدار دهید که در صورت هرگونه ضرب و شتمی با پلیس تماس میگیرید. ولو اینکه نخواهید این کار را بکنید یا تصورتان بر این باشد که پلیس کمک موثری نخواهد کرد، او باید بداند که چنین گزینهای وجود دارد.
۳) در شرایط خشونت آمیز محیط را ترک کنید، به اطاق رفته درب را قفل کنید و یا از خانه خارج شوید. هیچ چیز مهمتر از حفظ جانتان نیست و شما هیچ وقت قادر به پیشبینی پیامدهای خشونت فیزیکی نیستید.
۴) در شرایطی که رابطه شما با همسرتان آرام است به او بگویید که از حقوق انسانیتان برای داشتن آزادیهای برابر، امنیت و احترام متقابل آگاهی داشته و خواهان این حقوق هستید.
قطعاَ او به شما نخواهد گفت باشد از فردا به یک آدم آزادیخواه تبدیل خواهم شد و شما حقوق برابر خواهید داشت. اما با تکرارمطالبه حقوقتان، این واژهها در گوشهای از ذهن او باقی خواهد ماند و به این آگاه خواهد بود که شما در نقش یک قربانی با او زندگی نمیکنید، از حقوق خود آگاه هستید و آنها را در شرایط صلح آمیز مطالبه میکنید.
۵) درصورتیکه همسرتان خود رفتاری دارد و شما را به خاطر رفتاری مشابه آن مورد سوال قرار میدهد (به طور مثال اگر خود دیر به خانه برمی گردد اما شما را وادار به برگشتن به خانه در یک ساعت مقرری میکند) به او یادآوری کنید که به رفتارش آگاه هستید و اگر او برای رفتارش آزاد است شما نیز این حق را دارید.
احتمالاَ به شما خواهد گفت که من مرد هستم و تو زن و نتیجه خواهد گرفت که آزادیهای او موجه است. و یا ناامن بودن جامعه برای زنان را دلیلی برای کنترل بر رفتارهای شما خواهد دانست. در نظر داشته باشید که تاکید بر تفاوت جنسیتی ابزاری است که در جوامع مردسالار برای توجیه رفتارهای سلطهجویانه از آن استفاده میشود و یکی از دلایل ماندگاری این ابزار، پذیرش آن توسط زنان است. با خونسردی به او بگویید که این دلایل را نمیپذیرید و لای درب گفتمان را هرقدر هم تنگ اما باز بگذارید.
————
برای حفظ حریم خصوصی افراد از اسامی مستعار استفاده شده است.
منبع:پلاک ۵