عکس: Jeremy Price
ترجمه: فرخ نیکمرام
قسمت اول: شرحی درباره شبکه زنان سازمان ایانسا (شبکه جهانی کنش در برابر سلاحهای سبک):
ژانویه ۲۰۱۱
ایانسا یا «شبکه جهانی کنش در برابر سلاحهای سبک» (IANSA) شبکهای است جهانی از سازمانهای مدنی که در ۱۰۰ کشور جهان با گسترش سلاحهای گرم سبک و سوء استفاده از آنان مبارزه میکند. شبکه زنان ایانسا تنها شبکه جهانی است که بر ارتباط میان جنسیت، حقوق زنان، سلاحهای سبک و خشونت مسلحانه تمرکز دارد. هدف این شبکه نشان دادن نابرابری در آسیبهایی است که زنان از گسترش سلاحهای سبک و سوء استفاده از آنان می بینند. این شبکه همچنین میکوشد تا مسئله جنسیت در گفتمان کنترل اسلحه از اهمیت بیشتری برخوردار شود و به سازمانهای زنان برای کاهش خشونت مسلحانه در جوامع کمک رسانده شود.
اکتبر ۲۰۱۱
خلاصه اجرایی
این گزارش نتایج تحقیقات در لبنان، اردن و سرزمینهای فلسطینی نشین از ژانویه ۲۰۱۱ تا ماه می همان سال را با ترسیم شرایط کلی، چالشها و نقاط شروع فعالیت در هر کشور ارائه میدهد و سپس پیشنهاداتی برای فعالیت در آینده مطرح می کند.
اگرچه تاثیرات خشونت مسلحانه بر زنان در این نقطه از جهان عموما” نادیده گرفته شده است، گسترش سلاحهای سبک منجر به محروم ماندن زنان این منطقه از ابتداییترین حقوق خود شده است. تاثیرات مستقیم و غیر مستقیم سلاحهای سبک بر روی زنان در خاورمیانه شامل خشونت خانگی، خشونتهای ناموسی، تاثیرات بلند مدت اجتماعی، اقتصادی و روانی قتلهای تلافی جویانه از سوی مردان خانواده، انتقامجوییهای قبیلهای و تیر اندازی تفریحی که ممکن است به جراحت شدید یا مرگ بیانجامد میشود. این خانوادهها بسیاری از زنانی که دچار جراحت میشوند را به عنوان سربار مینگرند و آنان را کنار زده، از خود میرانند. علاوه بر این، زنانی که شوهران خود را در تیراندازی از دست میدهند با مشکلات زیادی برای گذران زندگی خانواده خود رو به رو میشوند.
با وجود این که گروههای زنان مدتی است که در مورد خشونت علیه زنان فعالیت می کنند از مطرح کردن مسئله خشونت مسلحانه و نیاز به کنترل سلاحهای سبک باز ماندهاند، چرا که کنترل اسلحه و خلع سلاح کردن جامعه مسائلی حساس و دشوارهستند و نمیشود بدون گرفتن مواضع سیاسی در مورد آنان گفتگو کرد. علاوه بر این به دلیل نبودن آمار جامع در مورد استفاده از اسلحه و خشونت علیه زنان، بررسی ابعاد این مشکل کار دشواری است. تفاوتها در تعریف مفاهیم جرم و مجازات از جامعهای به جامعه دیگر نیز به پیچیدگی این مشکل دامن میزند. در این جوامع انتقام شخصی، بخصوص در مناطقی که نظام حقوقی قدرتمند وجود ندارد پذیرفته شده است. علاوه بر این، موارد خشونت لزوما” به صورت رسمی گزارش نمیشوند. قوانین حمایت از زنان یا به اندازه کافی بسط نیافتهاند و یا با قدرت کافی مورد اجرا قرار نمیگیرند. در این مناطق همچنین قوانینی برای بخشش و یا کاهش مجازات در مورد جرائمی که انگیزه ناموسی داشتهاند وجود دارد.
گروههای زنان برای فعالیت در مورد کنترل سلاحهای سبک و خلع سلاح جامعه اعلام آمادگی کردهاند و موقعیتهایی را نیز برای فعالیت شناسایی کرده اند. سه کشور مورد بررسی در این گزارش در این موارد با یکدیگر تفاوت دارند. بهترین راه برای گروههای زنان و سازمانهای مدنی در لبنان این است که مسئله خلع سلاح را به عنوان «حمایت از افراد» و نه به عنوان مسئلهای سیاسی مطرح کنند؛ به این معنی که هدف باید مراقبت از زنان در مقابل خشونت باشد، نه خلع سلاح گروهی در برابر گروههای دیگر. در اردن که مقامات برای کنترل سلاحها در دست افراد دچار مشکل هستند، سازمانهای زنان بهترین راه را اعمال قطعنامه شماره ۱۳۲۵ شورای امنیت سازمان ملل میدانند. در مناطق فلسطینی، زنان میتوانند با تشکیلات خودگردان برای اعمال بهتر قوانین در کرانه باختری رود اردن و افزایش آگاهی در میان جوانان با هدف شکستن رابطه میان مردانگی، اسلحه و خشونت همکاری کنند.
پیشنهادات
۱٫ تحقیق و جمع آوری اطلاعات را در تمامی زمینهها تقویت کنید.
نظر به این که اطلاعات جامع در مورد رابطه میان سلاحهای سبک، جنسیت و خشونت علیه زنان در منطقه وجود ندارد، زنان مصاحبه شده در طول این گزارش بر نیاز به جمع آوری این اطلاعات تاکید کرده اند. برای پاسخگویی به این کمبود اطلاعاتی، لازم است که اطلاعات مربوط به جنسیت، سن، نگاه به مفاهیم اسلحه و امنیت به صورت جداگانه در هر منطقه گرد آوری شود و قوانین مربوطه، اطلاعات پزشکی قانونی و احکام دادگاهها در هر کشور مورد بررسی قرار گیرند. نتایج این تحقیقات باید به عنوان پایهای برای آموزش فعالان و وسیلهای برای مشخص کردن سیاستهای مربوط به اسلحه سبک مورد استفاده قرار گیرند.
۲٫ ظرفیت زنان را برای تاثیر بر سیاست گذاری افزایش دهید و از آنان برای هدایت آموزشهای مربوط به خود حمایت کنید.
در طول مرحله تشخیص نیازها، زنان به نیاز به آموزش در مورد مسئله کنترل اسلحه سبک اشاره کرده، تمایل خود برای مدیریت آموزشها و افزایش آگاهی در این موارد را در دو سطح مقامات منطقهای و جوامع خود مطرح کردند.
۳٫ از فعالیتهای مدنی زنان و کمپینهای آنان برای کنترل سلاحهای سبک و خلع سلاح حمایت کنید.
تمامی زنانی که در مرحله تشخیص نیازها مشارکت داشتند، توافق خود با افزایش فرصتهای فعالیت مدنی و کمپین در تمامی سطوح را عنوان کردند.
۴٫ شبکههایی از زنان برای فعالیت در مورد سلاحهای سبک تشکیل دهید.
چنین فرصتهایی به زنان این امکان را میدهد که برای فعالیتهای خود (بخصوص در مورد ایجاد برنامههای ملی زیر پرچم قطعنامه ۱۳۲۵ شورای امنیت سازمان ملل) استراتژی طراحی کنند و درباره مسائل حساسی مانند سلاحهای سبک و تاثیرات آن با توجه به جنسیت فرد تبادل نظر کنند.
سلاحهای سبک و جنسیت در خاور میانه
درک تاثیر جنسیت بر روی خشونت مسلحانه باید در هنگام تدوین سیاست مورد توجه قرار گیرد. اگر ابعاد جنسیتی خشونت مسلحانه مانند نقش مردان در اجتماع که میتواند منجر به برخورد مسلحانه شود و پیروی اجباری زنان و دختران از مردان در جامعه مورد توجه نباشند، پارهای از ریشههای بروز خشونت مسلحانه که بر دختران، پسران، زنان و مردان تاثیر دارد از قلم خواهند افتاد. – گزارش دبیر کل سازمان ملل متحد در مورد سلاحهای سبک به شورای امنیت، آوریل ۲۰۱۱
خاورمیانه بزرگترین بازار اسلحه سبک در جهان در حال توسعه است. تخمین زده میشود که بین ۵۰ تا ۹۰ میلیون قطعه اسلحه سبک و کوچک در خاور میانه وجود دارد که ۸۰ درصد آن در تملک غیر نظامیان است. تولید کنندگان عمده اسلحه سبک در این منطقه عبارتند از: ترکیه، اسرائیل، ایران و مصر. هر چهار کشور دارای ذخایر سلاحهای سبک هستند اما در مورد سرنوشت تولید مازاد اسلحه در این کشورها اطلاعات زیادی در دست نیست.
در سر تا سر دنیا، مالکیت و استفاده از اسلحه با فرهنگ خشن مردانگی رابطه مستقیم دارد و میزان آن در هنگام درگیری و جنگ افزایش مییابد. اگرچه مردان اکثریت قاطع دارندگان، استفاده کنندگان و قربانیان اسلحه را تشکیل میدهند، زنان از عواقب پنهان تر خشونت مسلحانه، مانند تاثیرات طولانی مدت روانی، اجتماعی و اقتصادی از دست دادن نان آور خانواده، و حتی جراحت و مرگ به ضرب مستقیم گلوله رنج میبرند. این خطر زنان را بیشتر در خانههایشان تهدید میکند. آنان در خانه ممکن است مستقیما مضروب شوند یا با استفاده از اسلحه مورد تهدید، آزار، سرکوب یا تجاوز قرار گیرند. این گونه خشونت کمتر به چشم میآید چرا که زنان به دلایل مختلف مانند ترس از عواقب سخن گفتن در این مورد سکوت میکنند و غالبا” خشونت خانگی علیه زنان مسئلهای خصوصی به حساب میآید. در عین حال، خشونت خانگی علیه زنان تا حدودی، بخشی طبیعی از رابطه زن و مرد به حساب میآید. در مناطق جنگ زده، زنان معمولا هدف خشونت جنسی و تجاوز مسلحانه از سوی نیروهای دولتی و غیر دولتی قرار میگیرند.
گسترش سلاحهای سبک در خاور میانه چه نتایجی برای زنان به بار خواهد آورد؟ گروههای زنان برای مقابله با این مسئله با چه چالشهایی رو به رو هستند؟ زنان در مبارزه با گسترش سلاحهای سبک در منطقه چه نقشی میتوانند بازی کنند؟
این گزارش نتایج تحقیقات در لبنان، اردن و سرزمینهای فلسطینی نشین از ژانویه ۲۰۱۱ تا ماه می همان سال را با ترسیم شرایط کلی در هر کشور، چالشها و نقاط شروع فعالیت و در انتها، پیشنهاداتی برای فعالیت در آینده ارائه می دهد. اشاره این گزارش به سلاحهای سبک و خلع سلاح اشارهای کلی است و کلمات سلاح سبک، سلاح و اسلحه گرم در این گزارش به یک معنا به کار میروند.
زمینههای اجتماعی در هر کشور متفاوت است اما روندهای کلیدی در مورد نگهداری و استفاده از اسلحه در سطح منطقهای به چشم میخورد.
ساختار سنتی قبایل عرب، اسلحه و مردانگی
در سر تا سر منطقه، ساختار سنتی قبایل عرب، داشتن اسلحه را با مردانگی و ناموس مرتبط میکند. قبیلهها به صورت سنتی برای محافظت از خود مسلح بودهاند و داشتن سلاح سبک در فرهنگ بادیه نشینان موجب افتخار است. در میان مردان و پسران رایج است که جهت ابراز خوشحالی زیاد در عروسیها و سایر جشنها تیر هوایی شلیک کنند. این زاویهای مثبت به رابطه مردان و اسلحه میبخشد.
مصاحبهها و مطالعات نشان میدهند که نگهداری و استفاده از اسلحه با روش مدیریت اختلاف و نظام غیر دولتی عدالت که از سوی ریش سفیدان خانواده، طایفه یا قبیله اداره میشود نیز ارتباط دارد. درگیری مسلحانه بین دو فرد، گروههای مربوط به آن افراد را نیز درگیر می کند. کشته شدن یک مرد، حملهای به کلیت آن قبیله یا گروه به حساب میآید و اعضای گروه یا قبیله مربوط به فرد مجرم باید بهای آن را بپردازند. در این موارد معمولا میان ریش سفیدهای دو گروه گفتگوهایی انجام میگیرد و معمولا بهای نقدی پرداخت میشود. اما اگر این راهها به نتیجه نرسد، جنگ و انتقام جویی شروع میشود. چنین نظامهایی، جدای از مذهب یا موضع سیاسی در میان بیشتر گروههای منطقه مشترک هستند.
کارگاهی عملی که در سال ۲۰۰۲ در عمان انجام شد به این نتیجه رسید که سلاح «نماد و نگهدارنده مردانگی به شمار میآید و توازن رابطه مرد و زن را حفظ می کند». همچنین مشخص شد که نگهداری و استفاده از اسلحه به سن و جنسیت ارتباط دارد. افراد مذکر اسلحه دارند و از آن استفاده میکنند. ارتباط افراد مونث جامعه با اسلحه محدود است و آنها در موارد ناموسی و تصادفات بر اثر استفاده نامناسب تنها قربانی میشوند. داشتن و استفاده از اسلحه به رسیدن پسران به مرحله مردانگی نیز مربوط است.
مانند سایر نقاط دنیا، در شرایطی که مرد برای اعمال پدرسالاری و کنترل خود بر مسائل جنسی زنان و دختران خانواده از اسلحه استفاده میکند خطر زنان را بیشتر در خانه تهدید میکند.
سیاستهای منطقهای، مقاومت مسلحانه و «بهار عربی»
تاریخ اخیر درگیری و مقاومت مسلحانه، مخصوصا در مناطق اشغال شده فلسطین و لبنان به گسترش این سلاحها و تصویر مثبت فرهنگ اسلحهداری دامن زده است، چرا که بسیاری این مقاومت را موجه میبینند.
اگرچه درگیریهای اخیر در لیبی و سوریه به گسترش این سلاحها شدیدا دامن زده است، «بهار عربی» که اخیرا رخ داد سوالات زیادی را در مورد موجه بودن نگهداری و استفاده از اسلحه مطرح نمود. در مصاحبههای انجام شده، بسیاری زنان، این خیزشها را علامت نبودن ضرورت درگیری مسلحانه برای رسیدن به عدالت دانستند. در مصر و تونس جنبشهای مسالمتآمیز زنان و مردانی که برای اولین بار با یکدیگر همگام شده بودند را با واکنش مسلحانه دولتها رو به رو ساخت و در سوریه و لیبی درگیریهای مسلحانه ادامه پیدا کرد و منجر به آمار فزاینده کشتگان شد.
«انقلابهای اخیر کار آمدتر بودن تظاهرات بدون خشونت را نشان میدهند. در مصر مردم در خیابانها مسلح نبودند. زنان به آنان پیوستند. آنها با سرعت به موفقیت رسیدند. در لیبی مردم مسلح بودند و درگیری به درازا کشیده است و هرگز تمام نخواهد شد.» – مصاحبه با سازمان حمایتهای انسانی زنان فلسطینی در کمپ برج البراجنه، بیروت، لبنان ماه می ۲۰۱۱
آزمایشهای اجباری بکارت دختران از سوی دولت در مصر و تجاوز مسلحانه در لیبی، عدم وجود نظام پلیسی دموکراتیک و عادل و بخصوص هدف گرفتن زنان از سوی نیروهای دولتی را نشان میدهد. امید است که خیزشهای اخیر درب را برای ابراز مخالفت آشکار و ترویج آموزش صلح از سوی زنان باز کرده، به نوع جدیدی از امنیت نهادینه، با حساسیتهای جنسیتی منجر شده باشد.
خشونت بر اساس جنسیت؛ شدید و کمتر گزارش شده
مطالعات نشان میدهند که خشونت خانگی بخصوص خشونت از سوی همسر علیه زنان، یکی از رایج ترین انواع خشونت بر اساس جنسیت در این منطقه به شمار میآید. آمارها احتمالا شمار این موارد خشونت را کمتر از واقعیت نشان میدهند. اکثر زنان درخواست کمک نمیکنند و در صورتی هم که بکنند، به خانوادههای خود یا خانواده عامل خشونت مراجعه می کنند و از آنها میخواهند که در این زمینه پا در میانی کنند. تعداد کسانی که از نهادهای عمومی مانند پلیس، دادگاه یا خدمات اجتماعی درخواست کمک میکنند بسیار اندک است. زنان و دخترانی که در مورد آزار سخن میگویند، خود ملامت میشوند و خانوادههایشان برای این که نتوانستهاند به اندازه کافی رفتار جنسی آنان را کنترل کنند شرمگین می شوند.
این مسائل در بخشهای بعدی مربوط به لبنان، اردن و مناطق فلسطینی بیشتر مورد بررسی قرار میگیرند. با توجه به گستردگی این مسئله، این گزارش تلاش نمیکند که تصویری جامع ارائه کند. هدف ارائه تصویری موجز از پس زمینههای تاریخی در هر اجتماع است.
لبنان
اسلحه: ارزان، در دسترس و بخشی از زندگی عادی
آمار مالکیت اسلحه در لبنان، ۲۱ قبضه در هر ۱۰۰ نفر است. مصاحبهها نشان میدهند که بیشتر خانوادهها فارغ از دین، مذهب و موقعیت اجتماعی افراد دست کم یک قبضه اسلحه دارند. این باور فرهنگی همسایگان لبنان که داشتن اسلحه نشانه مردانگی است، در لبنان نیز وجود دارد. در مناطق “بعلبک” و “جبل لبنان”، همچنین وقتی یک پسر به دنیا میآید از اصطلاح «یک تفنگ به ما اضافه شد» استفاده میشود. گاهی در هنگام تولد به نوزاد پسر تفنگ هدیه میشود. بر اساس حکم قانونی ۱۳۷ سال ۱۹۵۹ نگهداری و خرید و فروش اسلحه در لبنان مجاز است. علاوه بر این، مقامات لبنانی به راحتی مجوز خرید اسلحه صادر میکنند.
در یک نظرسنجی که در سال ۲۰۰۵ انجام شد، ۹۰٫۶ در صد از جوانان ۲۰ تا ۳۵ سال بر این باور بودند که تعداد زیادی اسلحه در جوامع آنان وجود دارد. ۳۷٫۵ درصد از این افراد دارای دست کم یک قبضه و ۲۲ درصد دارای بیش از سه قبضه اسلحه بودند. گروههای مصاحبه شونده بر این باورند که «داشتن اسلحه بخشی از فرهنگ جامعه شده و مردم فکر نمیکنند که داشتن اسلحه جرم یا کاری خطرناک است. فرهنگ جنگ و خشونت همچنان در ناخودآگاه بسیاری از مردم لبنان باقی است». این گروه همچنین بر این باورند که تمامی انواع اسلحه کوچک در لبنان یافت میشود و دلیل آن را در تاریخ این کشور و ناکافی بودن تلاشها برای جمع کردن این سلاحها میبینند. در سال ۲۰۱۱ سازمانهای زنان، اقدامات برای خلع سلاح را تکمیل نشده میدانستند.
«از آنجایی که هر خانواده در لبنان یک اسلحه دارد، این اولویت برای تدوین سیاست نیست. داشتن مجوز لازم است ولی گرفتن مجوز بسیار آسان است. روند خلع سلاح پس از جنگ نا تمام ماند و شامل همه نیز نمیشد.» مصاحبه با بنیاد زنان مسیحی جوان، بیروت مارچ ۲۰۱۱
ادامه دارد…